۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

برادر زهرا رهنورد دستگیر شده است

پس از یک ماه افشا شد:
برادر زهرا رهنورد یک ماه پیش بازداشت شده بود



بیش از یک ماه قبل، برادر زهرا رهنورد دستگیر شد. اما میرحسین و همسرش در اقدامی یکسره اخلاقی، این موضوع را به هیچ کس خبر ندادند تا آنکه در نهایت امروز روزنامه جوان از این واقعیت پرده برداشت و ناخواسته سندی دیگر را دال بر صداقت و سلامت موسوی فاش کرد.

به گزارش «موج سبز آزادی» شاپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد (زهره کاظمی) چند روز پس از کودتای انتخاباتی، بازداشت شد. اما خانواده میرحسین موسوی این خبر را منتشر نکردند تا مبادا تلقی شخصی از موضع‌گیری‌های موسوی به نفع بازداشت شدگان پیش بیاید یا کسی از خانواده دیگر بازداشت شدگان فکر کند که موسوی بیش از دیگران به فکر نزدیکان خود است و یا ....


دیروز که خانواده بازداشت شدگان در دارالزهرا جمع شده بودند تا با موسوی و رهنورد درد دل کنند، وقتی بی‌تابی‌های برخی مادران و همسران افراد بازداشت شده از حد گذشت، رهنورد برای تسکین آنها از این راز یک ماهه پرده برداشت و از بازداشت برادرش خبر داد و گفت که او به خوبی رنج خانواده‌های بازداشت شدگان را می‌فهمد.


با این حال رهنورد باز هم به این خانواده‌ها تاکید داشت که این موضوع پیش خود نگه دارند و جایی مطرح نکنند؛ تا آنکه امروز روزنامه جوان در ادامه‌ی لجن‌پراکنی‌های این مدت پس از کودتا، این بار پست رهبری اغتشاشات! را به برادر همسر موسوی تحویل داد.


این روزنامه وابسته به سپاه پاسداران با اشاره به یادداشت یک نماینده مدعی اصولگرایی، نوشت:

الياس نادران، نماينده مردم تهران با نوشتن يادداشتى، برخى از ناگفته هاى آشوب هاى اخير تهران را افشا كرد.

وى در بخشى از اين يادداشت كه خطاب به هاشمى رفسنجانى نگاشته شده است فردى را معرفى كرده و گفته كه «اين فرد برادر همسر يكى از سردمداران آشوب بوده و مديريت بخشى از اغتشاشات را به عهده داشته است.

وى كه از ۱۰ سال پيش با خانمى داراى سابقه همكارى با گروهك منافقين ارتباط داشته، در خانه تيمى دستگير شده و اعتراف كرده است كه سفرهاى متعدد به آمريكا داشته و بخشى از آشوب ها را مديريت كرده است.» پيگيرى هاى خبرنگار «جوان» بيانگر آن است كه فردى كه در يادداشت الياس نادران به وى اشاره شده، شخصى به نام شاپور كاظمى، برادر همسر ميرحسين موسوى است. وى از بدهكاران سيستم بانكى كشور مى باشد.


حال باید همگان قضاوت کنند که ادب و اخلاق موسوی کجا و رفتار و گفتار مدعیان اصولگرایی و حامیان کودتای انتخاباتی کجا!



اعتصاب غذا در نیویورک


آغاز اعتصاب غذای عده ای از ایرانیان در نیویورک



جمعی از ایرانیان مقیم آمریکا، در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، وقایع پس از آن و خشونت علیه معترضان، از روز چهارشنبه، 22 ژوئیه مقابل ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک دست به اعتصاب غذا زده اند.

اکبر گنجی، فعال حقوق بشر ، از پایه گذاران این حرکت اعتراضی است و شماری از چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی هم اعلام کرده اند که در این اعتصاب غذای سه روزه شرکت می کنند.

این برنامه تا ساعت 8 شب به وقت نیویورک ادامه خواهد داشت.

بجز ایرانیان تعدادی از چهره های سرشناس غیر ایرانی از جمله نوام چامسکی متفکر آمریکایی و رابرت ردفورد بازیگر سینما از این اعتصاب غذا حمایت کرده اند.

مهرنوش پورضیایی، خبرنگار بی بی سی فارسی که در محل برگزاری اعتصاب غذا حضور دارد می گوید که حدود 500 نفر که اغلب پیراهن سبز بر تن دارند و یا مچ بند و سربند سبز بسته اند در روز اول اعتصاب حضور داشته اند.

این تجمع سه روز ادامه خواهد داشت

گوگوش، خواننده و شهره آغداشلو، بازیگر ایرانی نیز در مقابل مقر سازمان ملل متحد به اعتصاب کنندگان پیوسته اند. پیشتر ابی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی اعلام کرده بود که در این اعتصاب غذا شرکت خواهد کرد.

36 نفر از روشنفکران ایرانی مقیم آمریکا و کانادا در نامه ای اعلام کرده بودند که برای "پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران" در این اعتصاب شرکت می کنند.

آنها در بیانیه ای نوشته اند که به قصد "محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات، سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی و بازداشت غیرقانونی صدها شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی" به مدت سه روز دست به اعتصاب غذا می زنند.

حمید دباشی، استاد دانشگاه کلمبیا و از امضا کنندگان این بیانیه که در محل برگزاری اعتصاب حضور داشت به بخش فارسی بی بی سی گفت: نهضت سبز، نهضتی فراگیر است که فقط طرفداران موسوی را در برنمی گیرد و اعتصاب کنندگان در اینجا (نیویورک) به نمایندگی از همه ایرانیان در سراسر جهان دست به اعتراض زده اند و خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی هستند.

اکبر گنجی نیز ضمن درخواست آزادی زندانیان سیاسی به بی بی سی گفت: خواست همه ما یک نظام دمکراتیک ملتزم به حقوق بشر است.

در میان امضا کنندگان این بیانیه نامهایی چون عبدالعلی بازرگان (فرزند نخست وزیر دولت موقت پس از انقلاب)، فاطمه حقیقت جو (نماینده پیشین مجلس)، حسین بشیریه (استاد سابق دانشگاه تهران)، مصطفی رخ صفت (از مدیران ماهنامه کیان) و مهرانگیز کار (حقوقدان و فعال حقوق زنان) دیده می شود.

همچنین 16 چهره سیاسی و فرهنگی دیگر نیز از این اعتصاب حمایت کرده اند؛ کسانی چون شهرنوش پارسی پور (نویسنده)، عبدالکریم سروش (پژوهشگر دینی)، محسن مخملباف (نویسنده و کارگردان)، علی اکبر موسوی خوئینی (نماینده پیشین مجلس) و حسن یوسفی اشکوری (پژوهشگر دینی).


نامه ی فرزندان بهزاد نبوی به موسوی


یاسر و میثم نبوی، موسوی را «رئیس‌جمهور منتخب و محبوب ملت ایران» خواندند

نامه فرزندان بهزاد نبوی به میرحسین موسوی: نگران پدر ما نباشید، به مبارزه‌تان ادامه دهید


فرزندان بهزاد نبوی با ارسال نامه سرگشاده‌ای به میرحسین موسوی، از او خواستند که لحظه‌ای به خاطر نگرانی از وضعیت پدرشان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه ندهد.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم


رئیس جمهور منتخب و محبوب ملت ایران،
جناب آقای مهندس موسوی


با عرض سلام و ارادت


مدتیست در پی فرصتی بودیم تا در فضایی آرام تر و عقلانی تر عرض ادبی‌ داشته باشیم و پیروزی قاطع شما را چه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، چه در عرصه دفاع از حقوق مردم و چه در عرصه افشای ماهیت زشت استبداد موجود بر کشور تبریک بگوییم.


ما فرزندان آقای بهزاد نبوی مفتخریم که پدرمان توسط دولت کودتا و به جرم دفاع از رأی مردم بیش از یک ماه است در زندان انفرادی بسر می‌‌برد. در حقیقت جریان کودتاچی مدتها به دنبال انتقام گیری از جریانی بود که پس از دوم خرداد و به ویژه در مجلس ششم سعی‌ در افشای برنامه اقتدار گرایان جهت هدم جمهوریت نظام و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت به اصطلاح اسلامی داشت. استعفای نمایندگان مجلس ششم و تحصن افتخار آمیز آنان در خانه ملت تنها گوشه‌ای از تلاش ایشان در جهت تنویر افکار عمومی‌ در مورد انحرافی بود که در خط اصیل امام و انقلاب در حال شکل گیری بود. ولی‌ متاسفانه باید اعتراف کنیم که ما در میزان عطش اقتدارگرایان به قدرت و عدم پایبندی آنها به ابتدایی‌ترین اصول انسانی‌، اخلاقی‌ و اسلامی فهم درستی‌ نداشتیم. باور نداشتیم که در روز روشن مردم را به گلوله ببندند و بی‌ شرمانه ادعا کنند که مردم با سلاح‌های اهدایی آمریکا و اسرائیل کشته می‌‌شوند. باور نداشتیم که این گبلز‌های وطنی، در لباس نظامی و روحانی و رئیس دولت و امام جمعه، هیچ حد و مرزی برای دروغ گفتن جهت حفظ قدرت نا مشروع خود قائل نباشند.


از شما می‌‌خواهند که در چارچوب قانون و از طریق شورای نگهبان مطالبات خود را پیگیری کنید. سوال ما این است که چرا هنگام تصویب قانون مطبوعات در مجلس ششم نگذاشتند که روند قانونی‌ طی‌ شود؟ مگر شورای نگهبان نمی‌‌توانست آن طرح را هم مانند تمامی طرح‌های سیاسی مجلس ششم رد کند؟ ما می‌‌پرسیم مگر نمی‌‌شد مطبوعات اصلاح طلب توسط شاکیان همیشگی‌ و طی‌ روند قانونی‌ بسته شوند؟ چه شد که ۱۲ روزنامه در یک روز بطور فله ای توقیف شد؟ نتیجه پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه در چارچوب قانونی‌ چه بود؟ بالاخره آن ریش تراش کذایی پیدا شد؟ چرا در حکومت عدل علی‌ پس از ۱۰ سال از شکایت آقای تاجزاده از آقای جنتی هیچ اقدامی صورت نگرفت، جز اینکه شاکی‌ یک ماه است در انفرادی بسر می‌‌برد و متهم کماکان بی‌ هیچ واهمه‌ای مشغول اتهام زنیست. آیا اینکه پدر ما و فرزندان خدوم این ملت بیش از یک ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند قانونیست؟ آیا اینکه نمیگذارند حتی یک دقیقه با خانواده‌شان مکالمه تلفنی داشته باشند قانونیست؟ اینکه اجازه نمی‌‌دهند قرص‌هایی‌ را که آقای نبوی پس از عمل جراحی قلب باید به طور مرتب استفاده کنند را به ایشان برسانیم قانونی‌ و طبق اصول اسلامیست؟ البته از جماعتی که ایشان را ۴ سال پیش و تنها چند ماه پس از جراحی قلب باز در قم به قصد کشت کتک زدند انتظار دیگری نیست. این ناجوانمردان از سعید حجاریان، این جانباز اصلاحات چه می‌‌خواهند؟ البته که در قاموس اینان امثال حجاریان بر هم زننده امنیت ملی‌ و امثال سعید عسگر تثبیت کننده امنیت ملی‌ هستند. و شاهدیم که چگونه سعید عسگر‌ها را رها کرده اند تا نداها و سهراب‌ها را قربانی قدرت نا مشروع خود کنند.


عجبا که در این روزگار غریب شعار "مرگ بر روسیه" و "مرگ بر چین" نیز در رسانه به اصطلاح ملی‌ سانسور می‌‌شود. تا جایی‌ که ما به خاطر داریم شعار مرگ بر شوروی از شعر‌های ثابت زمان امام بود. آیا مشکل ما در آن زمان با اقمار شوروی سابق بود یا با هسته اصلی‌ آن، یعنی‌ روسیه غاصب جنایتکار که عظیمترین تجاوزات را در طول تاریخ به تمامیت ارضی کشور ما کرده و می‌کند؟ چه شد که شعار "نه شرقی‌، نه غربی" تبدیل به سیاست نگاه به شرق یا به بیان صریح تر باج دادن به شرق شد؟

جناب آقای موسوی! ما به نوبه خود از شما و عزیزانمان آقایان خاتمی و کروبی میخواهیم که لحظه‌ای برای احقاق حقوق ملت و احیای خط راستین امام و انقلاب دست از مبارزه بر ندارید. نکند لحظه‌ای به خاطر نگرانی از وضعیت پدر ما و سایر زندانیان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه دهید. این جماعت نه دین دارند و نه آزاده اند. بی‌ تردید شهادت پدران و برادران ما در راه نیل به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بسیار گواراست. آنچه تلخ و غیر قابل تحمل است نهادینه شدن استبداد در کشور، پایمال شدن خون شهدای انقلاب، دفاع مقدس و جنبش سبز و بلا موضوع شدن رای مردم است.


ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین


با ارادت بسیار


یاسر و میثم نبوی

۳۰ تیر


فتوای آیت الله بیات زنجانی


فتوایی تازه علیه رئیس‌جمهور تقلبی و انتخابات کودتایی

آیت‌الله بیات: تنفیذ رهبری برای کسی که با تقلب روی کار آمده، مشروعیت نمی‌آورد



آیت‌الله بیات زنجانی، از مراجع تقلید مخالف کودتا، با صدور فتوای مهمی که در پاسخ به سؤال یکی از مقلدانش صادر شده است، تصریح کرد که تنفیذ رهبری برای رئیس‌جمهور برآمده از انتخابات تقلبی، مشروعیت نمی‌آورد.


به گزارش «موج سبز آزادی» در این فتوا آمده است: اگر کسی اطمینان پیدا کند که فرد مزبور، از راههای نامشروع و بر اساس تقلب روی کار آمده، تنفیذ رهبری و نیز انجام مراسم تحلیف چونکه تمام العلة برای مشروعیت نیستند و این دو زمانی نافذند که شخص بر اساس رای سالم به این مقام دست یافته باشد، مشروعیت آور نیستند.


آیت‌الله بیات همچنین در ادامه‌ی فتوای خود تصریح کرده است: در فرض مذکور از باب نهی از منکر و امر به معروف از هر وسیله ممکن می توان در معرفی نامشروعیت فرد مزبور، استفاده کرد.


«موج سبز آزادی» متن کامل این استفتا و پاسخ آیت‌الله بیات به آن را عینا و بدون ویرایش از سایت این مرجع تقلید نقل می‌کند:


بسمه تعالی حضرت ایت الله العظمی جناب آقای بیات زنجانی (دامه عزه) با عرض سلام و تقدیم احترام سوالات خود را در سه بخش به استحضار حضرتعالی می رسانم و در صورت صلاحدید به اینجانب پاسخ دهید. با توجه به اعلام عدم مشروعیت سیاسی دولت دهم از سوی نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و تعدادی دیگر از شخصیت های سیاسی کشور و هم چنین عدم مشوعیت شرعی دولت دهم از سوی برخی از مراجع بزرگوار تقلید و فعالان دینی عنوان شده است . در صورتی تنفیذ حکم ریاست جمهوری دولت دهم در 12 مرداد 1388 برگزار شود و ریس جمهوری توسط مقام رهبری حکم تنفیذ خود را دریافت دارد و در مجلس شورای اسلامی مراسم تحلیف و سوگند را اجرا نمایند. 1- آیا با حکم تنفیذ که توسط مقام رهبری صورت می یرد دولت دهم و ریس جمهور مشروعیت خود را باز پس می گیرد؟ 2- در صورتی که بعد انجام مراسم تنفیذ و تحلیف کماکان دولت دهم و ریس جمهور آن مشروعیت سیاسی و شرعی ندارد آیا پرداخت قبوض آب و برق و گاز و مالیات و هر گونه وجوه دیگر که باید از طرف ملت به دولت پرداخت شود پرداخت ان کما کان جایز است و وظیفه ملت است که در هر شرایطی وجوه قبوض مصرفی را پرداخت نمایند و یا اینکه از مصرف کردن خودداری کنند؟ 3- در صورت عدم مشروعیت ریس جمهور و دولت دهم ایا همکاری کردن با دولت دهم در سطوحی حرام است و یا اینکه به علت نیاز باید از روی ناچاری با آن همکاری نمود.ج - 23/04/1388

جواب: مشروعیت و یا عدم مشروعیت دولت از طرق زیر امکان پذیر است: الف) شورای نگهبان که در قانون اساسی مقام رسمی برای اعلام صحت و یا عدم اعلام صحت انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری شناخته شده است. ب)مجلس شورای اسلامی که بر اساس قانون اساسی بررسی صلاحیت و عدم صلاحیت(عدم کفایت سیاسی-اجرائی) رئیس جمهور را بر عهده دارد. ج)اینکه یک فرد علم وجدانی پیدا کند که فرد به ظاهر منتخب، شرایط لازم مشروعیت را ندارد و برای مثال از راههای نامشروع که برای فرد به اثبات رسیده است متصدی امر شده؛ بنابراین صرف اعلام نامزدهای انتخاباتی، برای اعلام عدم مشروعیت کافی نیست مگر اینکه از قول آنان، اطمینان به دست آید. روی این فرض اگر کسی اطمینان پیدا کند که فرد مزبور، از راههای نامشروع و بر اساس تقلب روی کار آمده، تنفیذ رهبری و نیز انجام مراسم تحلیف چونکه تمام العلة برای مشروعیت نیستند و این دو زمانی نافذند که شخص بر اساس رای سالم به این مقام دست یافته باشد، مشروعیت آور نیستند و در فرض مذکور از باب نهی از منکر و امر به معروف از هر وسیله ممکن می توان در معرفی نامشروعیت فرد مزبور، استفاده کرد. در این مورد اگر عدم همکاری در برکناری فرد نامشروع و یا لااقل در کم کردن تصمیمات غیر قانونی او اثرگذار باشد، از باب نهی از منکر لازم است. در پاسخ به سئوال سوم نیز باید توضیح داد که اگر شخص و یا اشخاصی به این نتیجه برسند که رئیس دولت واجد شرایط لازم نیست، این معنا سطوح حوزه ریاست را نا مشروع می سازد ولی دولت و هیات وزیران را نامشروع نمی سازد؛ ولی اگر کسی رئیس دولت و نیز دولت را نامشروع بداند، نمی تواند با آنان کار کند و در صورت همکاری، جزو اعوان ظلمه به شمار می رود مگر آنکه آنقدر اضطرار پیدا کند که ناچار به همکاری شود که در اینصورت مکلف است به حداقل اکتفا کرده و در حد توان موجب تقویت دولت نامشروع نگردد و در حد امکان، برای حل مشکلات افراد صالح از تلاش خویش مضایقه نکند.


مجسمه ندا در سان فرانسیسکو


مجسمه‌ی ندا در سان‌فرانسیسکو

مجسمه‌ی نیم‌تنه‌ي ندا آقاسلطان، ساخته‌ی خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان‌فرانسیسکو

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

انعکاس یک خبر مشکوک



چگونه یک خبر را کار نکنیم؟ - نشانه های خبر مشکوک




خبری که از تجاوز به دختری بازداشت شده موسوم به «ترانه موسوی» در گروهی از وبسایتها منتشر شد و در بالاترین هم جنجال به راه انداخت خبری است کاملا مشکوک.

دلایل بیرونی:
-خبر دارای منبع درستی نیست.
-کسانی که آن را منتشر کرده اند از روی دست هم کپی برداری کرده اند.
-خبر در منابعی تکثیر شده و مورد استقبال قرار گرفته است که خود به عنوان منبع قابل اعتماد شناخته نمی شوند.
-یکی از منابعی که ظاهرا منشا انتشار این خبر است وبلاگی است که تنها سه پست دارد!
-ادعای خبر ادعای نادری است که در باره آن خبر مشابه دیگری در دست نیست. یعنی امری بی سابقه تلقی می شود.

دلایل درونی و ساختاری:
- خبر ادعای بزرگی دارد اما برای آن هیچ شاهد روشنی ارائه نمی کند. هیچ اسمی در خبر بجز نام قربانی و نام بیمارستانی در کرج نیست.
- با اینهمه خبر با عکسی از قربانی همراه است تا ضعف خود را با ارائه آن جبران کند و به مخاطب خود چنین وانمود کند که قربانی شخصی حقیقی و شناخته شده است. اما منبع عکس روشن نیست.
- وجود عکس در کنار خبری که در باره تجاوز است کاملا برای خبرنویس هشداردهنده باید باشد. معمول نیست که خبرهای تجاوز با عکس همراه باشند. عکس آخرین چیزی است که ممکن است مخاطب در این خبرها انتظار دیدن آن را داشته باشد. زیرا به طور معمول حریم خصوصی قربانی باید حفظ شود.
- این پرده دری خود یک سبب دیگر در مشکوک دیدن خبر است. در واقع خبر با توجه به این قراین باید «داستان» نامیده شود. زیرا هیچ عنصری از صحت و دقت و قابلیت اعتماد منبع در آن وجود ندارد.
- از نظر پزشکی آنچه در باره پارگی رحم و مقعد در باره قربانی داستان گفته می شود امری نادر است و اگر در مواردی اتفاق بیفتد معمولا به دختران نابالغ مربوط می شود.
- ادعای اینکه شاهد عینی می گوید او را رها کرده اند اما بقیه را نگه داشته اند با سایر شواهد از خبرهای دیگر تایید نمی شود. کسانی که دستگیر شده اند حتی اگر عابر پیاده معمولی بوده اند معمولا در همان شب اول آزاد نشده اند.
-تمام داستان حول تماس تلفنی فردی است با خانواده قربانی که معلوم نیست کیست.
- نام قربانی که «ترانه موسوی» انتخاب شده خود نامی معنادار است و می تواند ساختگی باشد: ترانه + نام نامزد ناکام.

باز هم دلایل دیگری می توان بر نادرستی خبر-داستان ترانه موسوی اقامه کرد. اما حتی یک مورد از این دلایل هم کافی است که خبری را برای انتشار مردود کند.

اما چرا این خبر منتشر می شود؟ در باره این موضوع نکته های مختلفی می توان گفت که بستگی خواهد داشت به اینکه مبدا خبر را بگیریم یا مقصد آن. مخاطب را بگیریم با فضای اجتماعی را که خبر در آن منتشر می شود. اما اگر به طور خلاصه فرض کنیم جوسازی سیاسی (ظاهرا علیه حکومت ولی در نهایت علیه موسوی) هدف سازندگان خبر باشد به نظر من مهمترین مساله این است که وبسایتهایی که ادعای کار خبری دارند و این داستان را منتشر کرده اند سردبیری آشنا با خبر ندارند. این وبسایتها بیشتر از آنکه به خبر توجه داشته باشند به تحریک مخاطب خود توجه دارند و به جای کار رسانه ای به کارهایی دیگر مشغول اند.

معتبرترین سایتی که خبر را منتشر کرده بالاترین است که از اتفاق همین مساله در باره آن هم صادق است. یعنی فقدان سردبیر. به عبارت دیگر، اگر سایتی کار خبری می کند و سردبیر ندارد یا سردبیران اش با خبر آشنایی ندارند و بدتر از آن عامدانه به دنبال تحریک مخاطب اند دارد عملا به آشوب خبری دامن می زند. آشوب خبری در زمان بحران همیشه روش کسانی است که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند چه این ماهی تسویه حساب شحصی باشد یا تسویه حساب سیاسی.

بنابرین سوال من این خواهد بود که اگر چریک آنلاین و پیک نت و دیگران کار سیاسی می کنند و دروغ و راست مساله اول شان نیست آیا در غیبت سردبیر، انتشار خبر در بالاترین کاری اخلاقی است؟ بالاترین چریک آنلاین نیست. مسئولیت رسانه ای و اجتماعی دارد. حال اگر بالاترین نمی تواند درصدی از ارزیابی را بر روی خبرهایی که فرستاده می شود اعمال کند تا داستان به جای خبر انتشار نیابد مسئولیت رسانه ای خود را لوث نکرده است؟ آیا می توان عرصه خبر را بدون ناظر و داور رها کرد و دخالتی در آن نکرد؟ آیا بالاترین حق دارد حتی پس از مشخص شدن اینکه خبری خبر نیست و ضدخبر است و ساختگی است بدون تذکر و هشدار آن را به حال خود رها کند و صرفا قضاوت را به خوانندگان واگذارد؟ آیا دموکراسی بالاترینی به نفع خبر است یا به سود ضدخبر؟ آیا این ایرانی ترین معنای دموکراسی - هر چه می خواهد دل تنگ ات بگو - نیست که بلای بالاترین شده است؟ آیا دموکراسی برای خبر است یا برای نظر؟

*لینک در بالاترین حذف شده است. برای نگاهی به وبلاگها وبسایتهای فعال در انتشار این خبر ترانه موسوی را در گوگل جستجو کنید.




هاشمی در مشهد


آیت الله هاشمی رفشنجانی امروز بعد از ظهر به مشهد مقدس رفت.

به گزارش خبرنگار "تابناک" این سفر که قرار بود بدون حضور خبرنگاران انجام پذیرد، با حضور خبرنگاران رسانه های مختلف در فرودگاه مشهد رسانه ای شد.

بنابر این گزارش هاشمی رفسنجانی در بدو ورود خود به مشهد مقدس مورد استقبال آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه این شهر قرار گرفت.

گفتنی است خانواده آیت الله هاشمی و همچنین رییس دفتر مجلس خبرگان، وی را در این سفر همراهی می کنند.