۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

برادر زهرا رهنورد دستگیر شده است

پس از یک ماه افشا شد:
برادر زهرا رهنورد یک ماه پیش بازداشت شده بود



بیش از یک ماه قبل، برادر زهرا رهنورد دستگیر شد. اما میرحسین و همسرش در اقدامی یکسره اخلاقی، این موضوع را به هیچ کس خبر ندادند تا آنکه در نهایت امروز روزنامه جوان از این واقعیت پرده برداشت و ناخواسته سندی دیگر را دال بر صداقت و سلامت موسوی فاش کرد.

به گزارش «موج سبز آزادی» شاپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد (زهره کاظمی) چند روز پس از کودتای انتخاباتی، بازداشت شد. اما خانواده میرحسین موسوی این خبر را منتشر نکردند تا مبادا تلقی شخصی از موضع‌گیری‌های موسوی به نفع بازداشت شدگان پیش بیاید یا کسی از خانواده دیگر بازداشت شدگان فکر کند که موسوی بیش از دیگران به فکر نزدیکان خود است و یا ....


دیروز که خانواده بازداشت شدگان در دارالزهرا جمع شده بودند تا با موسوی و رهنورد درد دل کنند، وقتی بی‌تابی‌های برخی مادران و همسران افراد بازداشت شده از حد گذشت، رهنورد برای تسکین آنها از این راز یک ماهه پرده برداشت و از بازداشت برادرش خبر داد و گفت که او به خوبی رنج خانواده‌های بازداشت شدگان را می‌فهمد.


با این حال رهنورد باز هم به این خانواده‌ها تاکید داشت که این موضوع پیش خود نگه دارند و جایی مطرح نکنند؛ تا آنکه امروز روزنامه جوان در ادامه‌ی لجن‌پراکنی‌های این مدت پس از کودتا، این بار پست رهبری اغتشاشات! را به برادر همسر موسوی تحویل داد.


این روزنامه وابسته به سپاه پاسداران با اشاره به یادداشت یک نماینده مدعی اصولگرایی، نوشت:

الياس نادران، نماينده مردم تهران با نوشتن يادداشتى، برخى از ناگفته هاى آشوب هاى اخير تهران را افشا كرد.

وى در بخشى از اين يادداشت كه خطاب به هاشمى رفسنجانى نگاشته شده است فردى را معرفى كرده و گفته كه «اين فرد برادر همسر يكى از سردمداران آشوب بوده و مديريت بخشى از اغتشاشات را به عهده داشته است.

وى كه از ۱۰ سال پيش با خانمى داراى سابقه همكارى با گروهك منافقين ارتباط داشته، در خانه تيمى دستگير شده و اعتراف كرده است كه سفرهاى متعدد به آمريكا داشته و بخشى از آشوب ها را مديريت كرده است.» پيگيرى هاى خبرنگار «جوان» بيانگر آن است كه فردى كه در يادداشت الياس نادران به وى اشاره شده، شخصى به نام شاپور كاظمى، برادر همسر ميرحسين موسوى است. وى از بدهكاران سيستم بانكى كشور مى باشد.


حال باید همگان قضاوت کنند که ادب و اخلاق موسوی کجا و رفتار و گفتار مدعیان اصولگرایی و حامیان کودتای انتخاباتی کجا!



اعتصاب غذا در نیویورک


آغاز اعتصاب غذای عده ای از ایرانیان در نیویورک



جمعی از ایرانیان مقیم آمریکا، در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، وقایع پس از آن و خشونت علیه معترضان، از روز چهارشنبه، 22 ژوئیه مقابل ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک دست به اعتصاب غذا زده اند.

اکبر گنجی، فعال حقوق بشر ، از پایه گذاران این حرکت اعتراضی است و شماری از چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی هم اعلام کرده اند که در این اعتصاب غذای سه روزه شرکت می کنند.

این برنامه تا ساعت 8 شب به وقت نیویورک ادامه خواهد داشت.

بجز ایرانیان تعدادی از چهره های سرشناس غیر ایرانی از جمله نوام چامسکی متفکر آمریکایی و رابرت ردفورد بازیگر سینما از این اعتصاب غذا حمایت کرده اند.

مهرنوش پورضیایی، خبرنگار بی بی سی فارسی که در محل برگزاری اعتصاب غذا حضور دارد می گوید که حدود 500 نفر که اغلب پیراهن سبز بر تن دارند و یا مچ بند و سربند سبز بسته اند در روز اول اعتصاب حضور داشته اند.

این تجمع سه روز ادامه خواهد داشت

گوگوش، خواننده و شهره آغداشلو، بازیگر ایرانی نیز در مقابل مقر سازمان ملل متحد به اعتصاب کنندگان پیوسته اند. پیشتر ابی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی اعلام کرده بود که در این اعتصاب غذا شرکت خواهد کرد.

36 نفر از روشنفکران ایرانی مقیم آمریکا و کانادا در نامه ای اعلام کرده بودند که برای "پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران" در این اعتصاب شرکت می کنند.

آنها در بیانیه ای نوشته اند که به قصد "محکوم کردن تقلب گسترده درانتخابات، سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی و بازداشت غیرقانونی صدها شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی" به مدت سه روز دست به اعتصاب غذا می زنند.

حمید دباشی، استاد دانشگاه کلمبیا و از امضا کنندگان این بیانیه که در محل برگزاری اعتصاب حضور داشت به بخش فارسی بی بی سی گفت: نهضت سبز، نهضتی فراگیر است که فقط طرفداران موسوی را در برنمی گیرد و اعتصاب کنندگان در اینجا (نیویورک) به نمایندگی از همه ایرانیان در سراسر جهان دست به اعتراض زده اند و خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی هستند.

اکبر گنجی نیز ضمن درخواست آزادی زندانیان سیاسی به بی بی سی گفت: خواست همه ما یک نظام دمکراتیک ملتزم به حقوق بشر است.

در میان امضا کنندگان این بیانیه نامهایی چون عبدالعلی بازرگان (فرزند نخست وزیر دولت موقت پس از انقلاب)، فاطمه حقیقت جو (نماینده پیشین مجلس)، حسین بشیریه (استاد سابق دانشگاه تهران)، مصطفی رخ صفت (از مدیران ماهنامه کیان) و مهرانگیز کار (حقوقدان و فعال حقوق زنان) دیده می شود.

همچنین 16 چهره سیاسی و فرهنگی دیگر نیز از این اعتصاب حمایت کرده اند؛ کسانی چون شهرنوش پارسی پور (نویسنده)، عبدالکریم سروش (پژوهشگر دینی)، محسن مخملباف (نویسنده و کارگردان)، علی اکبر موسوی خوئینی (نماینده پیشین مجلس) و حسن یوسفی اشکوری (پژوهشگر دینی).


نامه ی فرزندان بهزاد نبوی به موسوی


یاسر و میثم نبوی، موسوی را «رئیس‌جمهور منتخب و محبوب ملت ایران» خواندند

نامه فرزندان بهزاد نبوی به میرحسین موسوی: نگران پدر ما نباشید، به مبارزه‌تان ادامه دهید


فرزندان بهزاد نبوی با ارسال نامه سرگشاده‌ای به میرحسین موسوی، از او خواستند که لحظه‌ای به خاطر نگرانی از وضعیت پدرشان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه ندهد.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم


رئیس جمهور منتخب و محبوب ملت ایران،
جناب آقای مهندس موسوی


با عرض سلام و ارادت


مدتیست در پی فرصتی بودیم تا در فضایی آرام تر و عقلانی تر عرض ادبی‌ داشته باشیم و پیروزی قاطع شما را چه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، چه در عرصه دفاع از حقوق مردم و چه در عرصه افشای ماهیت زشت استبداد موجود بر کشور تبریک بگوییم.


ما فرزندان آقای بهزاد نبوی مفتخریم که پدرمان توسط دولت کودتا و به جرم دفاع از رأی مردم بیش از یک ماه است در زندان انفرادی بسر می‌‌برد. در حقیقت جریان کودتاچی مدتها به دنبال انتقام گیری از جریانی بود که پس از دوم خرداد و به ویژه در مجلس ششم سعی‌ در افشای برنامه اقتدار گرایان جهت هدم جمهوریت نظام و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت به اصطلاح اسلامی داشت. استعفای نمایندگان مجلس ششم و تحصن افتخار آمیز آنان در خانه ملت تنها گوشه‌ای از تلاش ایشان در جهت تنویر افکار عمومی‌ در مورد انحرافی بود که در خط اصیل امام و انقلاب در حال شکل گیری بود. ولی‌ متاسفانه باید اعتراف کنیم که ما در میزان عطش اقتدارگرایان به قدرت و عدم پایبندی آنها به ابتدایی‌ترین اصول انسانی‌، اخلاقی‌ و اسلامی فهم درستی‌ نداشتیم. باور نداشتیم که در روز روشن مردم را به گلوله ببندند و بی‌ شرمانه ادعا کنند که مردم با سلاح‌های اهدایی آمریکا و اسرائیل کشته می‌‌شوند. باور نداشتیم که این گبلز‌های وطنی، در لباس نظامی و روحانی و رئیس دولت و امام جمعه، هیچ حد و مرزی برای دروغ گفتن جهت حفظ قدرت نا مشروع خود قائل نباشند.


از شما می‌‌خواهند که در چارچوب قانون و از طریق شورای نگهبان مطالبات خود را پیگیری کنید. سوال ما این است که چرا هنگام تصویب قانون مطبوعات در مجلس ششم نگذاشتند که روند قانونی‌ طی‌ شود؟ مگر شورای نگهبان نمی‌‌توانست آن طرح را هم مانند تمامی طرح‌های سیاسی مجلس ششم رد کند؟ ما می‌‌پرسیم مگر نمی‌‌شد مطبوعات اصلاح طلب توسط شاکیان همیشگی‌ و طی‌ روند قانونی‌ بسته شوند؟ چه شد که ۱۲ روزنامه در یک روز بطور فله ای توقیف شد؟ نتیجه پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه در چارچوب قانونی‌ چه بود؟ بالاخره آن ریش تراش کذایی پیدا شد؟ چرا در حکومت عدل علی‌ پس از ۱۰ سال از شکایت آقای تاجزاده از آقای جنتی هیچ اقدامی صورت نگرفت، جز اینکه شاکی‌ یک ماه است در انفرادی بسر می‌‌برد و متهم کماکان بی‌ هیچ واهمه‌ای مشغول اتهام زنیست. آیا اینکه پدر ما و فرزندان خدوم این ملت بیش از یک ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند قانونیست؟ آیا اینکه نمیگذارند حتی یک دقیقه با خانواده‌شان مکالمه تلفنی داشته باشند قانونیست؟ اینکه اجازه نمی‌‌دهند قرص‌هایی‌ را که آقای نبوی پس از عمل جراحی قلب باید به طور مرتب استفاده کنند را به ایشان برسانیم قانونی‌ و طبق اصول اسلامیست؟ البته از جماعتی که ایشان را ۴ سال پیش و تنها چند ماه پس از جراحی قلب باز در قم به قصد کشت کتک زدند انتظار دیگری نیست. این ناجوانمردان از سعید حجاریان، این جانباز اصلاحات چه می‌‌خواهند؟ البته که در قاموس اینان امثال حجاریان بر هم زننده امنیت ملی‌ و امثال سعید عسگر تثبیت کننده امنیت ملی‌ هستند. و شاهدیم که چگونه سعید عسگر‌ها را رها کرده اند تا نداها و سهراب‌ها را قربانی قدرت نا مشروع خود کنند.


عجبا که در این روزگار غریب شعار "مرگ بر روسیه" و "مرگ بر چین" نیز در رسانه به اصطلاح ملی‌ سانسور می‌‌شود. تا جایی‌ که ما به خاطر داریم شعار مرگ بر شوروی از شعر‌های ثابت زمان امام بود. آیا مشکل ما در آن زمان با اقمار شوروی سابق بود یا با هسته اصلی‌ آن، یعنی‌ روسیه غاصب جنایتکار که عظیمترین تجاوزات را در طول تاریخ به تمامیت ارضی کشور ما کرده و می‌کند؟ چه شد که شعار "نه شرقی‌، نه غربی" تبدیل به سیاست نگاه به شرق یا به بیان صریح تر باج دادن به شرق شد؟

جناب آقای موسوی! ما به نوبه خود از شما و عزیزانمان آقایان خاتمی و کروبی میخواهیم که لحظه‌ای برای احقاق حقوق ملت و احیای خط راستین امام و انقلاب دست از مبارزه بر ندارید. نکند لحظه‌ای به خاطر نگرانی از وضعیت پدر ما و سایر زندانیان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه دهید. این جماعت نه دین دارند و نه آزاده اند. بی‌ تردید شهادت پدران و برادران ما در راه نیل به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بسیار گواراست. آنچه تلخ و غیر قابل تحمل است نهادینه شدن استبداد در کشور، پایمال شدن خون شهدای انقلاب، دفاع مقدس و جنبش سبز و بلا موضوع شدن رای مردم است.


ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین


با ارادت بسیار


یاسر و میثم نبوی

۳۰ تیر


فتوای آیت الله بیات زنجانی


فتوایی تازه علیه رئیس‌جمهور تقلبی و انتخابات کودتایی

آیت‌الله بیات: تنفیذ رهبری برای کسی که با تقلب روی کار آمده، مشروعیت نمی‌آورد



آیت‌الله بیات زنجانی، از مراجع تقلید مخالف کودتا، با صدور فتوای مهمی که در پاسخ به سؤال یکی از مقلدانش صادر شده است، تصریح کرد که تنفیذ رهبری برای رئیس‌جمهور برآمده از انتخابات تقلبی، مشروعیت نمی‌آورد.


به گزارش «موج سبز آزادی» در این فتوا آمده است: اگر کسی اطمینان پیدا کند که فرد مزبور، از راههای نامشروع و بر اساس تقلب روی کار آمده، تنفیذ رهبری و نیز انجام مراسم تحلیف چونکه تمام العلة برای مشروعیت نیستند و این دو زمانی نافذند که شخص بر اساس رای سالم به این مقام دست یافته باشد، مشروعیت آور نیستند.


آیت‌الله بیات همچنین در ادامه‌ی فتوای خود تصریح کرده است: در فرض مذکور از باب نهی از منکر و امر به معروف از هر وسیله ممکن می توان در معرفی نامشروعیت فرد مزبور، استفاده کرد.


«موج سبز آزادی» متن کامل این استفتا و پاسخ آیت‌الله بیات به آن را عینا و بدون ویرایش از سایت این مرجع تقلید نقل می‌کند:


بسمه تعالی حضرت ایت الله العظمی جناب آقای بیات زنجانی (دامه عزه) با عرض سلام و تقدیم احترام سوالات خود را در سه بخش به استحضار حضرتعالی می رسانم و در صورت صلاحدید به اینجانب پاسخ دهید. با توجه به اعلام عدم مشروعیت سیاسی دولت دهم از سوی نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و تعدادی دیگر از شخصیت های سیاسی کشور و هم چنین عدم مشوعیت شرعی دولت دهم از سوی برخی از مراجع بزرگوار تقلید و فعالان دینی عنوان شده است . در صورتی تنفیذ حکم ریاست جمهوری دولت دهم در 12 مرداد 1388 برگزار شود و ریس جمهوری توسط مقام رهبری حکم تنفیذ خود را دریافت دارد و در مجلس شورای اسلامی مراسم تحلیف و سوگند را اجرا نمایند. 1- آیا با حکم تنفیذ که توسط مقام رهبری صورت می یرد دولت دهم و ریس جمهور مشروعیت خود را باز پس می گیرد؟ 2- در صورتی که بعد انجام مراسم تنفیذ و تحلیف کماکان دولت دهم و ریس جمهور آن مشروعیت سیاسی و شرعی ندارد آیا پرداخت قبوض آب و برق و گاز و مالیات و هر گونه وجوه دیگر که باید از طرف ملت به دولت پرداخت شود پرداخت ان کما کان جایز است و وظیفه ملت است که در هر شرایطی وجوه قبوض مصرفی را پرداخت نمایند و یا اینکه از مصرف کردن خودداری کنند؟ 3- در صورت عدم مشروعیت ریس جمهور و دولت دهم ایا همکاری کردن با دولت دهم در سطوحی حرام است و یا اینکه به علت نیاز باید از روی ناچاری با آن همکاری نمود.ج - 23/04/1388

جواب: مشروعیت و یا عدم مشروعیت دولت از طرق زیر امکان پذیر است: الف) شورای نگهبان که در قانون اساسی مقام رسمی برای اعلام صحت و یا عدم اعلام صحت انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری شناخته شده است. ب)مجلس شورای اسلامی که بر اساس قانون اساسی بررسی صلاحیت و عدم صلاحیت(عدم کفایت سیاسی-اجرائی) رئیس جمهور را بر عهده دارد. ج)اینکه یک فرد علم وجدانی پیدا کند که فرد به ظاهر منتخب، شرایط لازم مشروعیت را ندارد و برای مثال از راههای نامشروع که برای فرد به اثبات رسیده است متصدی امر شده؛ بنابراین صرف اعلام نامزدهای انتخاباتی، برای اعلام عدم مشروعیت کافی نیست مگر اینکه از قول آنان، اطمینان به دست آید. روی این فرض اگر کسی اطمینان پیدا کند که فرد مزبور، از راههای نامشروع و بر اساس تقلب روی کار آمده، تنفیذ رهبری و نیز انجام مراسم تحلیف چونکه تمام العلة برای مشروعیت نیستند و این دو زمانی نافذند که شخص بر اساس رای سالم به این مقام دست یافته باشد، مشروعیت آور نیستند و در فرض مذکور از باب نهی از منکر و امر به معروف از هر وسیله ممکن می توان در معرفی نامشروعیت فرد مزبور، استفاده کرد. در این مورد اگر عدم همکاری در برکناری فرد نامشروع و یا لااقل در کم کردن تصمیمات غیر قانونی او اثرگذار باشد، از باب نهی از منکر لازم است. در پاسخ به سئوال سوم نیز باید توضیح داد که اگر شخص و یا اشخاصی به این نتیجه برسند که رئیس دولت واجد شرایط لازم نیست، این معنا سطوح حوزه ریاست را نا مشروع می سازد ولی دولت و هیات وزیران را نامشروع نمی سازد؛ ولی اگر کسی رئیس دولت و نیز دولت را نامشروع بداند، نمی تواند با آنان کار کند و در صورت همکاری، جزو اعوان ظلمه به شمار می رود مگر آنکه آنقدر اضطرار پیدا کند که ناچار به همکاری شود که در اینصورت مکلف است به حداقل اکتفا کرده و در حد توان موجب تقویت دولت نامشروع نگردد و در حد امکان، برای حل مشکلات افراد صالح از تلاش خویش مضایقه نکند.


مجسمه ندا در سان فرانسیسکو


مجسمه‌ی ندا در سان‌فرانسیسکو

مجسمه‌ی نیم‌تنه‌ي ندا آقاسلطان، ساخته‌ی خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان‌فرانسیسکو

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

انعکاس یک خبر مشکوک



چگونه یک خبر را کار نکنیم؟ - نشانه های خبر مشکوک




خبری که از تجاوز به دختری بازداشت شده موسوم به «ترانه موسوی» در گروهی از وبسایتها منتشر شد و در بالاترین هم جنجال به راه انداخت خبری است کاملا مشکوک.

دلایل بیرونی:
-خبر دارای منبع درستی نیست.
-کسانی که آن را منتشر کرده اند از روی دست هم کپی برداری کرده اند.
-خبر در منابعی تکثیر شده و مورد استقبال قرار گرفته است که خود به عنوان منبع قابل اعتماد شناخته نمی شوند.
-یکی از منابعی که ظاهرا منشا انتشار این خبر است وبلاگی است که تنها سه پست دارد!
-ادعای خبر ادعای نادری است که در باره آن خبر مشابه دیگری در دست نیست. یعنی امری بی سابقه تلقی می شود.

دلایل درونی و ساختاری:
- خبر ادعای بزرگی دارد اما برای آن هیچ شاهد روشنی ارائه نمی کند. هیچ اسمی در خبر بجز نام قربانی و نام بیمارستانی در کرج نیست.
- با اینهمه خبر با عکسی از قربانی همراه است تا ضعف خود را با ارائه آن جبران کند و به مخاطب خود چنین وانمود کند که قربانی شخصی حقیقی و شناخته شده است. اما منبع عکس روشن نیست.
- وجود عکس در کنار خبری که در باره تجاوز است کاملا برای خبرنویس هشداردهنده باید باشد. معمول نیست که خبرهای تجاوز با عکس همراه باشند. عکس آخرین چیزی است که ممکن است مخاطب در این خبرها انتظار دیدن آن را داشته باشد. زیرا به طور معمول حریم خصوصی قربانی باید حفظ شود.
- این پرده دری خود یک سبب دیگر در مشکوک دیدن خبر است. در واقع خبر با توجه به این قراین باید «داستان» نامیده شود. زیرا هیچ عنصری از صحت و دقت و قابلیت اعتماد منبع در آن وجود ندارد.
- از نظر پزشکی آنچه در باره پارگی رحم و مقعد در باره قربانی داستان گفته می شود امری نادر است و اگر در مواردی اتفاق بیفتد معمولا به دختران نابالغ مربوط می شود.
- ادعای اینکه شاهد عینی می گوید او را رها کرده اند اما بقیه را نگه داشته اند با سایر شواهد از خبرهای دیگر تایید نمی شود. کسانی که دستگیر شده اند حتی اگر عابر پیاده معمولی بوده اند معمولا در همان شب اول آزاد نشده اند.
-تمام داستان حول تماس تلفنی فردی است با خانواده قربانی که معلوم نیست کیست.
- نام قربانی که «ترانه موسوی» انتخاب شده خود نامی معنادار است و می تواند ساختگی باشد: ترانه + نام نامزد ناکام.

باز هم دلایل دیگری می توان بر نادرستی خبر-داستان ترانه موسوی اقامه کرد. اما حتی یک مورد از این دلایل هم کافی است که خبری را برای انتشار مردود کند.

اما چرا این خبر منتشر می شود؟ در باره این موضوع نکته های مختلفی می توان گفت که بستگی خواهد داشت به اینکه مبدا خبر را بگیریم یا مقصد آن. مخاطب را بگیریم با فضای اجتماعی را که خبر در آن منتشر می شود. اما اگر به طور خلاصه فرض کنیم جوسازی سیاسی (ظاهرا علیه حکومت ولی در نهایت علیه موسوی) هدف سازندگان خبر باشد به نظر من مهمترین مساله این است که وبسایتهایی که ادعای کار خبری دارند و این داستان را منتشر کرده اند سردبیری آشنا با خبر ندارند. این وبسایتها بیشتر از آنکه به خبر توجه داشته باشند به تحریک مخاطب خود توجه دارند و به جای کار رسانه ای به کارهایی دیگر مشغول اند.

معتبرترین سایتی که خبر را منتشر کرده بالاترین است که از اتفاق همین مساله در باره آن هم صادق است. یعنی فقدان سردبیر. به عبارت دیگر، اگر سایتی کار خبری می کند و سردبیر ندارد یا سردبیران اش با خبر آشنایی ندارند و بدتر از آن عامدانه به دنبال تحریک مخاطب اند دارد عملا به آشوب خبری دامن می زند. آشوب خبری در زمان بحران همیشه روش کسانی است که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند چه این ماهی تسویه حساب شحصی باشد یا تسویه حساب سیاسی.

بنابرین سوال من این خواهد بود که اگر چریک آنلاین و پیک نت و دیگران کار سیاسی می کنند و دروغ و راست مساله اول شان نیست آیا در غیبت سردبیر، انتشار خبر در بالاترین کاری اخلاقی است؟ بالاترین چریک آنلاین نیست. مسئولیت رسانه ای و اجتماعی دارد. حال اگر بالاترین نمی تواند درصدی از ارزیابی را بر روی خبرهایی که فرستاده می شود اعمال کند تا داستان به جای خبر انتشار نیابد مسئولیت رسانه ای خود را لوث نکرده است؟ آیا می توان عرصه خبر را بدون ناظر و داور رها کرد و دخالتی در آن نکرد؟ آیا بالاترین حق دارد حتی پس از مشخص شدن اینکه خبری خبر نیست و ضدخبر است و ساختگی است بدون تذکر و هشدار آن را به حال خود رها کند و صرفا قضاوت را به خوانندگان واگذارد؟ آیا دموکراسی بالاترینی به نفع خبر است یا به سود ضدخبر؟ آیا این ایرانی ترین معنای دموکراسی - هر چه می خواهد دل تنگ ات بگو - نیست که بلای بالاترین شده است؟ آیا دموکراسی برای خبر است یا برای نظر؟

*لینک در بالاترین حذف شده است. برای نگاهی به وبلاگها وبسایتهای فعال در انتشار این خبر ترانه موسوی را در گوگل جستجو کنید.




هاشمی در مشهد


آیت الله هاشمی رفشنجانی امروز بعد از ظهر به مشهد مقدس رفت.

به گزارش خبرنگار "تابناک" این سفر که قرار بود بدون حضور خبرنگاران انجام پذیرد، با حضور خبرنگاران رسانه های مختلف در فرودگاه مشهد رسانه ای شد.

بنابر این گزارش هاشمی رفسنجانی در بدو ورود خود به مشهد مقدس مورد استقبال آیت الله سید احمد علم الهدی امام جمعه این شهر قرار گرفت.

گفتنی است خانواده آیت الله هاشمی و همچنین رییس دفتر مجلس خبرگان، وی را در این سفر همراهی می کنند.


قاتل ندا آقا سلطان کیست ؟



آیا این قاتل ندا آقا سلطان است؟


آرش حجازی یکی از شاهدین لحظه قتل ندا آقا سلطان نیز بر این مسئله صحه گذاشته بود که قاتل توسط مردم شناسایی شده و کارت شناسایی اش بدست مردم افتاده است ، هم اینک آن کارت که در آن مشخصات قاتل و همچنین وابستگی اش مشخص شده (هیات رزمندگان اسلام زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می گردد) جهت شناسایی به ملت معرفی می گردد.


این خبر را بدون ویرایش منتشر میکنیم و امید وار هستیم که آقای آرش حجازی برای شناسایی فرد مذکور اظلاعات لازمه را در اختیار رسانه ها ی جهانی قرار دهند. آیا این قاتل اصلی است؟

در گزارش سایت جنبش جوانان ایران آمده است:

"فردی که در تصویر دیده میشود، عباس کارگر جاوید عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، همان کسی است که در قتل ندا آقا سلطان دست داشته است و توسط مردم دقایقی بعد از قتل ندا بازداشت می شود و کارت شناسایی اش بدست مردم می افتد .

آرش حجازی یکی از شاهدین لحظه قتل ندا آقا سلطان نیز بر این مسئله صحه گذاشته بود که قاتل توسط مردم شناسایی شده و کارت شناسایی اش بدست مردم افتاده است ، هم اینک آن کارت که در آن مشخصات قاتل و همچنین وابستگی اش مشخص شده (هیات رزمندگان اسلام زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می گردد) به جهت شناسایی ملت معرفی می گردد . و البته آرش حجازی که قاتل را حتما بیاد دارد می تواند در این شناسایی نقش اصلی را داشته باشد".


( عکس فرد مظنون در ایران گلوبال موجود است )






30 تیر چه روزی است ؟

رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱



اصطلاح ۳۰ تیر در فرهنگ سیاسی اخیر ایران اشاره دارد به وقایعی که در تیرماه ۱۳۳۱ در زمان نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق رخ داد.

سابقه

انتخابات دوره هفدهم مجلس ملی بخاطر دخالتهای ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی مانده را صادر کرد.

دکتر مصدق برا ی جلوگیری از کارشکنی‌های ارتش و دربار درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلسقوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیه شدیدالحنی نخست وزیری خود را اعلام نمود.


موضع آیت الله کاشانی

آیت‌الله کاشانی و مردم ایران زمانی از این جریانات اطلاع یافتند که قوام با اعلامیه شدیداللحنی آزادی‌های سیاسی را محدود کرد و با ارعاب و تهدید مردم، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای اشغال نیروهای نظامی درآورد. آیت‌الله کاشانی به مخالفت شدید با قوام برخاست و با صدور اعلامیه‌ای مردم را به مبارزه تشویق کرد؛ این در حالی بود که دکتر مصدق به احمدآباد محل اقامت خود رفته بود. در روز ۲۹ تیر ماه آیت‌الله کاشانی در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی اعلام کرد که «اگر قوام نرود اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت نماییم.» پس از این موضعگیری قاطع، در سی ام تیر ماه بازار تعطیل شد و مردم به خیابانها ریختند و خواستار سرنگونی قوام شدند. به دستور قوام مردم به گلوله بسته شدند و عده‌ای به شهادت رسیدند. شاه، وزیر دربار خود را به محضر آیت‌الله کاشانی فرستاد تا با تطمیع و دادن امتیاز ایشان را به سکوت وادار کند؛ اما آیت‌الله کاشانی با لحن تندی به وزیر دربار گفت: «اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار باز نگردد، شخصاً به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیماً متوجه دربار می‌کنم.»

۳۰ تیر

مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن چندین نفر انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام گردیدند. آیت‌الله کاشانی نیز که در این زمان هنوز با مصدق همراه بود، هواداران خودرا به مقابله با نخست‌وزیری قوام دعوت کرد.

در روز ۳۰ تیر نیروهای ارتش که به دستور شاه به خیابان‌های تهران و اطراف مجلس آمده بودند برای سرکوبی تظاهرات مردم به آنان شلیک کردند. با ادامه تظاهرات و کوشش‌ها و اعتراضات نمایندگان طرفدار مصدق در مجلس و دیدار عده‌ای از آن‌ها با شاه، تیراندازی قطع شد. شاه ناچار دوباره به نخست‌وزیری مصدق رضایت داد.


کشته‌شدگان

از عده کشتگان ۳۰ تیر آمار درستی در دست نیست. بیشتر آنان در گورستان ابن بابویه دفن شدند. دکتر مصدق نیز وصیت کرده بود که در کنار آنان دفن شود ولی با مخالفت شاه این کار انجام نشد.



ارتش در این روزها


بازداشت 36 نفر از درجه داران،افسران جزء و ارشد نیروی زمینی ارتش به اتهام ایجاد جلسات مخفی و اقدام در جهت براندازی



با احترام به استحضار هموطنان عزیز میرسانیم مطابق اخبار دریافتی موثق از نیروهای درون سازمانی نیروی زمینی ارتش شب گذشته (پنج شنبه مقارن با 26/4/1388) تعداد 36 نفر از فررزندان غیور،قهرمان و متعهد ایران زمین که همگی از درجه داران و افسران جزء و ارشد نزاجا بوده اند در هیئتی به نام هیئت متوسلین به قمر بنی هاشم واقع در منطقۀ شهر ری(شاه عبدالعظیم) در مراسم هفتگی خود که مطابق هر هفته شب های پنج شنبه دعای کمیل برگزار می نموده اند گرد هم می آیند،پس از مراسم دعای کمیل در رابطه با جریانات اخیر و سرکوب گسترده مردم از سوی سپاه پاسداران و بسیج گفتگو هایی صورت می پذیرد که مقرر می گردد همگی در مراسم نماز جمعه دوشادوش مردم به نشانه اعتراض با لباس مصوب نظامی حاضر شوند و نسبت به کشتار بیرحمانه مردم توسط بسیج و سپاه پاسداران و سرکوب گسترده معترضین اعتراض خود را نسبت به این روند و حمایت از مردم اعلام نمایند به گزارش موثق تمام این افراد در بامداد روز جمعه توسط سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح ادارۀ ضد براندازی در منازل خود به اشکال وحشیانه ای دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده می شوند. از تمام فعالین و مبارزین سیاسی درخواست میگردد نسبت به این موضوع عکس العمل نشان داده و پیگیر وضعیت این غیور مردان شوند در زیر نام و مشخصات بازداشت شدگان را اعلام می نماییم تا اقدامات موثرتر صورت پذیرد آگاه باشیم که جان این 36 تن به شدت در خطر میباشد این غیور مردان متعهد گام حمایت برداشتند حالا نوبت ماست که از آنها پشتیبانی و حمایت کنیم



1.سروان مهدی مقدم رسته عمران و استحکامات محل خدمت: پادگان فتح محل سکونت خانه های سازمانی لویزان



2.ستوان دوم سهراب لواسانی رسته زرهی محل خدمت پرندک محل سکونت خانه های سازمانی پرندک



3.سرگرد سید مرتضی امیری رسته مخابرات محل خدمت قرارگاه پشتیبانی فجر محل سکونت لویزان



4.گروهبان یکم هادی شفاهی رسته عمران و استحکامات محل خدمت پرندک محل سکونت خانه های سازمانی پرندک



5.سروان محسن اطاعتی سیاه کوه رسته بهداری محل خدمت ستاد نیروی زمینی محل سکونت خانه های سازمانی کوی زینبیه



6. استواردوم علی اصغررضوانی رسته پیاده محل خدمت تیپ 23 محل سکونت پاکدشت ورامین



7. گروهبان یکم رحیم سلطان آبادی رسته پیاده محل خدمت تیپ 23 محل سکونت لویزان



8.ستوان سوم شاهین روزبهانی رسته اداری محل خدمت باشگاه تیراندازی نیروزمینی محل سکونت مهرآباد جنوبی



9.سروان رضا نوری شاه وردی رسته اداری محل خدمت ستاد نیروی زمینی



10.گروهبان یکم روح الله داداشی رسته اردونانس محل خدمت پادگان فتح محل سکونت کوی زینبیه



11.ستوان یکم اصغر امان اللهی رسته دارایی محل خدمت ستاد نیرو زمینی محل سکونت لویزان



12.گروهبان یکم رامین ارسنجانی رسته توپخانه محل خدمت پرندک محل سکونت شهرک پرند



13. ستوان سوم محمد گنابادی رسته زرهی محل خدمت تیپ 23 محل سکونت خانه های سازمانی پرندک



14.ستوان دوم علی نقی جوان رسته دارایی محل خدمت پادگان فجر محل سکونت کوی زینبیه



15. سرگرد بازنشسته عیسی توکلی محل سکونت خیابان جی



16.ستوان دوم رسول قلیوند رسته اداری محل خدمت پادگان آموزشی لشگرک محل سکونت لویزان



17.استواریکم غلامرضا ملک نژاد رسته دژبانی محل خدمت ستاد نیرو زمینی محل سکونت فلاح



18.ستوان دوم محمد مهدی قره بیگی رسته مخابرات محل خدمت پادگان فتح محل سکونت اسلامشهر



19. استواریکم رحمان صادقی رسته زرهی محل خدمت تیپ 23 محل سکونت گوهردشت کرج



20. گروهبان یکم حسن تقی نیا رسته دژبانی محل خدمت پادگان فتح محل سکونت خانه های سازمانی لویزان



21. سروان علیرضا محققی رسته جنگ الکترونیک محل خدمت ستاد نیرو زمینی محل سکونت لویزان



22. ستوان سوم کیانوش سلامی قزوینی رسته مخابرات محل خدمت پادگان فجر محل سکونت کوی زینبیه



23. گروهبان یکم علی اکبر باغستانی رسته ترابری محل خدمت ستاد نیرو زمینی محل سکونت خانه های سازمانی پرندک



24. استوار یکم آرش جانلو رسته پیاده محل خدمت تیپ23 محل سکونت خانه های سازمانی پرندک



این اسامی در حال حاضر به دست رسیده است تحقیقات تکمیلی متعاقبا ارسال میگردد

سخنان مهاجرانی در واکنش به صحبتهای یزدی


نگاهی‌ به جلسه جنبش اصلاحات در دانشگاه soas لندن-۱۸ جولای 2009


عطالله مهاجرانی که شنبه ۱۸ جولای، در دانشگاه /soas لندن صحبت میکرد در واکنش به انتقاد تند آیت‌الله یزدی از سخنان هاشمی‌ رفسنجان گفت: ظاهراً آقای یزدی فراموش کرده اند که دیگر رییس قوهٔ قضاییه نیستند!

عطالله مهاجرانی که به همراه مسعود بهنود و فرخ نگهدار در میزگردی در این دانشگاه که به موضوع پیآامد‌های وقایع اخیر ایران میپرداخت به عنوان سخنران حضور داشت سخنان هاشمی‌ رفسنجانی‌ در نماز جمعه را بسیار حائز اهمیت دانست و گفت: من به عنوان کسی‌ که چه در زمان ریاست جمهوری ایشان و چه در زمانی‌ که ایشان ریاست مجلس را به عهده داشتند با ایشان کار کرده‌ام میتوانم حس کنم که بیان این حرفها از سوی ایشان چقدر حائز اهمیت بود.وزیر ارشاد دولت اقای خاتمی همچنین اشاره کردند که آقای رفسنجانی‌ که پس از تقلب در انتخابات چهار سال پیش از ظلم روا داشته شده به خدا نامه نوشتند و درد دل کردند ، امروز در نماز جمع حاضر میشوند و این سخنان را بیان میکنند، ایشان راه درازی را طی‌ کرده‌اند.

مهاجرانی در واکنش به واکنش تند آیات الله یزدی به بیانات هشمی رفسنجانی‌ در خطبه‌های نماز جمع تهران پیرامون تاثیر مردم در مشروعیت نظام از حکومت حضرت علی‌ع یاد کردند که به فرمایش پیامبر زمانی‌ حکومت از آن امام شیعیان میتوانست باشد که اکثریت مردم او را بخواهند و نکتهٔ بارز خلافت علی‌ع را شایستگی ایشان و نه انتصاب ایشان دانستند.

ایشان در جواب سوال یکی‌ از حاضرین در جلسه در مورد جنبش سبز ، نترسیدن و در صحنه بودن را رمز موفقیت حرکت دانستند و با اشاره به اینکه با برخورد‌های خشونت آمیز، کشتار و دستگیری‌های انجام شده از جانب حکومت، مسئولین انتظار داشتند که جوانان دچار رعب و وحشت شده و به خانه‌هایشان بروند ولی‌ اینگونه نشد و هنوز همه در صحنه هستند با بیان داستانی از مثنوی مولوی بار دیگر نترسیدن و پایدار ماندن را لازمهٔ پیروزی دانستند.آقای مهاجرانی چندین بار در طول صحبت‌هایشان تاکید کردند که “یادمان باشد که این جنبش دوی ۱۰۰ متر نیست بلکه دوی استقامت امدادی است”.ایشان همچنین یکی‌ از اثرات مشهود اعتراضات مشروعه مردم را عدم دعوت از محمود احمدی نژاد در اجلاس بین‌المللی، عدم استقبال وأعظ طبسی از وی در سفر اخیر به شهر مشهد که در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌ سابقه بوده و حتّی عدم سفر سلطان قابوس به ایران دانستند.

مسعود بهنود دیگر سخنران این جلسه نیز در جواب سوالی که امروز وظیفهٔ ما چیست گفت:”باید احتیاط کنیم که شرایط حال حاضر کشور و مردم در سراسر ایران را در نظر بگیریم و به طور منطقی‌ به دنبال خواسته‌های دست یافتنی خود باشیم که در حال حاضر و در وهلهٔ اول باز پس گیری آرای است و دادن شعار‌های شیک و دست نیافتنی پرهیز کنیم که حالت سنگ بزرگ زدن را پیدا نکند.

در انتهای این جلسه بار دیگر بر نقش هر ایرانی‌ در استفاده از ابزار در دسترس و تکنولوژی ارتباطات برای اطلاع رسانی درست در داخل و خارج از ایران در مورد وقایع انتخابات و تلاش برای نشان دادن عدم مشروعیت دولت از سوی مردم تاکید شد




۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

نماز جمعه ی تاریخی





به گزارش موج‌سوم به نقل از پارلمان‌نیوز حجت الاسلام قدرت الله علیخانی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در پاسخ به سئوالی در مورد اقامه نماز جمعه این هفته تهران توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی و احتمال دفاع او از تهمت‌هایی که در مناظره‌های انتخاباتی و توسط حامیان دولت به او زده شد، اظهار داشت:«همیشه بزرگان مورد هجمه و کینه‌توزی دشمنان بوده و هستند اما مرام بزرگان اینگونه نیست که از خودشان دفاع کنند.»

وی تصریح کرد:«شخصیتی مانند آقای هاشمی نیز بزرگوارتر از آن است که بخواهد در مورد ظلم و جفایی که به ایشان شد، سخنی بگوید یا از خود دفاع کند؛ قطعا حق این بود که دیگران از ایشان دفاع کنند که رهبری در نمازجمعه از ایشان حمایت کرد.»

علیخانی در پاسخ به این سئوال که پیش‌بینی شما از اظهارات هاشمی در مورد انتخابات و حوادث پس از آن در نماز جمعه چیست ؟گفت:«حضور هاشمی در جایگاه نماز جمعه به نفع نظام و انقلاب است و مطمئنا شخصیتی مانند آقای هاشمی بهتر از هر کس دیگر تشخیص می‌دهد که به چه نکاتی اشاره کند.»

نماینده مردم قزوین ادامه داد:«آنچه که مسلم است، آقای هاشمی هموار مصالح نظام و انقلابی که پایه‌های اولیه آن بر دوش ملت به رهبری امام (ره) بوده را در نظر دارد.»

علیخانی با تاکید براینکه پیش بینی‌ می‌شود نماز جمعه این هفته، نماز جمعه‌ای تاریخی باشد، تصریح کرد:«پیش‌بینی من این است که آقای هاشمی از اصل نظام انقلاب حقوق مردم و رهبری دفاع خواهند کرد.»

عضو فراکسیون خط امام خاطر نشان کرد:«بار اصلی این نظام و انقلاب بر دوش مردم بوده و امروز نیز مردم پشتوانه این نظام هستند و آقای هاشمی در سخنان خود قطعا منافع مردم و حقوق حقه آنها را در نظر خواهد گرفت.»


حضور موسوی



به گزارش موج‌سوم به نقل از وب سایت قلم، مهندس میرحسین موسوی در پاسخ به دعوت مردم درخصوص شرکت وی در نماز جمعه این هفته تهران بیانیه ای صادر کرد.

متن کامل بیانیه موسوی به این شرح است:
به نام خدا و با تقدیم سلام متقابل
از آنجاکه اکیداً پاسخ به دعوت همدلان و همراهان در راه صیانت از حقوق مشروع زندگی آزاد و شرافتمندانه را بر خود واجب می دانم، روز جمعه مورخ 26/04/88 در میان صف های شما حاضر خواهم شد.
تمسک به حبلُ المَتین ایمان و قرار گرفتن در حِصن امن الهی که این دعوت شما متضمن آن است بهترین طریق وصول به آزادی های به ناحق مسلوب شده از ماست.
با تقدیم احترام
برادر شما میرحسین موسوی
24/ 04/ 88

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

انتقاد مراجع



انتقاد مراجع از سکوت دولت در برابر کشتار مسلمانان چین

در حالی که به رغم گذشت یک هفته از کشتار مسلمانان مظلوم چین، دستگاه دیپلماسی کشور حتی از محکومیت خشک و خالی عوامل سرکوب و کشتار ادامه دار برادران مسلمان آن خطه خودداری می کند، حضرات آیات مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی در بیانیه‌ها و سخنان خود، ضمن محکوم کردن کشتار مسلمانان چین، از مسؤولان دولتی خواستند در برابر این فاجعه موضع‌گیری کنند.

به گزارش موج سوم به نقل از آینده، آیت الله العظمی مکارم شیرازی در بیانیه‌ای کشتار مسلمانان چین را محکوم کردند و خواستار محاکمه عاملان این جنایت شدند.

متن این بیانیه به نقل از سایت آیت الله مکارم بدین شرح است:

«اخبار وحشتناکى که از ایالت سین کیانگ چین درباره کشتار وسیع و سرکوب مسلمانان این منطقه منتشر شده است موجب تأسف شدید هر مسلمان و انسان آزاده‏اى است.

این منطقه که در غرب چین واقع شده و تقریباً یک ششم مساحت چین را تشکیل مى‏دهد، اکثریت قاطع اهالى آن مسلمانند تنها گروه کوچکى از نژاد «هان» از کمونیستها در آنجا زندگى مى‏کنند. این منطقه صنعتى و حاصلخیز اخیراً محل شدیدترین درگیریها بین مسلمانان و گروه نژادپرست هان واقع شده است، گرچه دولت چین آن را یک نزاع قومى قلمداد مى‏کند ولى حمایت دولت از گروه مخالف و سرکوب شدید مسلمانان و تعطیلى مساجد آنها همه حکایت از این دارد که توطئه‏اى بر ضدّ مسلمین منطقه در جریان است.

درست است که دولت و ملت چین روابط دوستانه و نزدیکى در امور اقتصادى و سیاسى با ما و سایر کشورهاى اسلامى دارند ولى این دلیل بر آن نمى‏شود که برادران و خواهران مسلمان ما را در آن منطقه به وضع فجیعى سرکوب کنند و ما خاموش بنشینیم.

ما ضمن محکوم کردن شدید این سرکوب‏ها از همه مسلمانان و تمام آزادگان جهان دعوت مى‏کنیم که اعتراض شدید خود را نسبت به این حرکت غیر دوستانه اظهار دارند و یک صدا از دولت چین بخواهند که به این وضع خاتمه داده و مجرمان را مجازات کنند.

مردم از مسئولان دولت جمهورى اسلامى نیز انتظار دارند در این مورد سکوت نکنند و موضع قوى مناسبى بگیرند، و برادران و خواهران مسلمان خود را تنها نگذارند.»

آیت الله العظمی صافی نیز در دیدار جمعی از طلاب با اشاره به حوادث غمبار کشور چین، که موجب به خاک و خون کشیده شدن جمعی از مردم مظلوم و بی‌دفاع مسلمان این کشور گردید، وضع اسفبار و رعایت نشدن حقوق عادی بشری در این کشور را محکوم کردند.

طبق گزارش سایت دفتر آيت الله صافی، ایشان همچنین با اشاره به کشته شدن یک زن مسلمان مصری در آلمان به جرم داشتن حجاب اسلامی، این حوادث ضد بشری و اسلامی را محکوم کردند.

آیت الله العظمی صافی به اتحاد و همکاری جوامع اسلامی در صحنه بین‌الملل اشاره کردند و افزودند: از کشورهای اسلامی می‌خواهیم که در این تجاوزات که در گوشه و کنار دنیا به حقوق مسلمانان می‌شود عکس العمل نشان داده و هیچ تبعیض و تفاوتی قایل نشوند.

ایشان ادامه دادند: باید به طور مناسب و مؤثر اعتراض نموده و تجاوز به حقوق مسلمانان در هر کجا و هر کشوری که باشد محکوم نمایند و با مسلمانان چه چینی باشد یا اروپایی یا از هر جای دیگر همدردی نمایند.

این مرجع تقلید با اشاره به کشتار و استضعاف شدید مسمانان چینی اظهار داشتند: از مجامع بین‌المللی و مدعیان دفاع از حقوق بشر می‌خواهیم که این دوگانگی‌ها و سیاست‌بازی‌ها را در مسأله حقوق بشر کنار بگذارند و انسان‌ها را به دو بخش مخالف و موافق غرب تقسیم نکنند و وضع حقوق بشر در چین را نادیده نگیرند.

ایشان افزودند: انسان‌ها در همه جا باید از حقوق انسانی خود برخوردار باشند و مورد ظلم و ستم وسلب حقوق خود قرار نگیرند.

مرجع تقلید شیعیان در پایان سخنان خود از وزارت امور خارجه نیز خواستند که در مقابل کشتار‌ مسلمانان بی‌دفاع چین موضع گرفته و اعتراض نمایند و وظیفه‌ اسلامی و انسانی خود را به بهترین وجه انجام دهند.

گفتنی است تنها اقدامات وزير امور خارجه كشورمان این بوده که در تماسي تلفني با همتاي تركي خود و نیز دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي، در خصوص حوادث اخير سين‌كيانگ چين به گفت‌وگو پرداخته است.

بر پایه گزارش وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، متکی در نظر دارد در این خصوص با همتای چینی خود گفتگو کند.


عزت الله سحابی

عزت‌الله سحابی: خاتمی، موسوی و کروبی جبهه‌ی سیاسی تشکیل دهند

حركاتي كه اكنون در جامعه در حال رخ دادن است نياز به يك رهبري دارد،زيرا هر حركت خودجوشي كه رهبري نداشته باشد يا راديكال مي‌شود و يا دچار سرخوردگي خواهد شد. رئيس شوراي فعالان ملي -مذهبي پيشنهاد كرد موسوي،خاتمي و كروبي جبهه سياسي تشكيل دهند.

عزت الله سحابي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه آيا در مقطع فعلي تشكيل جبهه سياسي از سوي موسوي اولويت دارد يا حزب،گفت: آنچه امروز درد جامعه ما است و همه بايد به دنبال آن باشيم آزادي و قانون است و اين مهم، مستقل از گرايشات خاص ايدئولوژيك است.

وي با بيان اينكه حزب داراي يك ايدئولوژي خاص است،اظهار داشت:تشكيل جبهه سياسي با اوضاع و احوال ايران تطبيق بيشتري دارد و از تشكيل حزب سياسي واجب‌تر است.


نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي همراهي موسوي،خاتمي و كروبي را در مقطع فعلي ضروري دانست و گفت:اگر موسوي ،خاتمي و كروبي مبادرت به تشكيل يك جبهه سياسي كنند مطمئنا تاثير مضاعفي در ساحت سياسي ايران خواهد گذاشت.


وي تشكيل چنين جبهه‌اي را از سوي اين سه چهره اصلاح طلب واجب و ضروري دانست و گفت:حركاتي كه اكنون در جامعه در حال رخ دادن است نياز به يك رهبري دارد،زيرا هر حركت خودجوشي كه رهبري نداشته باشديا راديكال مي‌شود و يا دچار سرخوردگي خواهد شد. به همين دليل ايجاد جبهه گسترده براي رهبري حركت‌هاي مردمي همراه با فكر و استراتژي لازم است.


سحابي با تاكيد بر اينكه با تشكيل حزب مخالف نيست، در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه در چهار سال گذشته هم تشكيل جبهه دموكراسي خواهي با شكست رو به رو شد به نظر شما آيا تشكيل جبهه‌اي جديد به فرجام جبهه دموكراسي خواهي مبتلا نخواهد شد،گفت:اگرچه دكتر معين در تشكيل جبهه دموكراسي خواهي پيشرفت‌هايي داشت ولي به دليل عدم همراهي برخي گروه‌ها نتوانست آن را به فرجام برساند ولي مقطع فعلي شرايط و الزامات خاص خود را دارد و به همين دليل من به موفقيت چنين جبهه‌اي در صورت تشكيل آن خوشبين هستم.


وي همچنين از وضعيت برخي همفكران خود كه در بازداشت به سر مي‌برند، اظهار نگراني كرد.



نامه ی همسر زیدآبادی

نامه ی همسر احمد زیدآبادی به رئیس قوه ی قضائیه


ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای شاهرودی
سلام

با عنایت به مسئولیت خطیر رسانه ها در روزگار فعلی و معرفی مکرر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ای ملی که علی القاعده می بایست آیینه افکار عمومی جامعه باشد و با توجه به بخشنامه اخیر جنابعالی که هرگونه مصاحبه با رسانه های خارجی را جرم و قابل مجازات دانسته است‎‎‏ًٌُ؛ بر آن شدم تا شرح مختصری از رنجهای رفته بر خویش را در طول این مدت بازگو نمایم.
نزدیک به یک ماه از زمانیکه عده ای ناشناس که خود را پیک موتوری نامیدند همسر اینجانب آقای احمد زید آبادی را شبانه و بدون ارائه هرگونه برگ جلب، در مقابل چشم فرزندان خردسالش ربوده اند می گذرد و هنوز هیچیک از نهادهای مسئول زحمت پاسخگویی درباره وضعیت ایشان را به خود نداده اند.این وضعیت بارها فرزندان مرا در مقابل این سوال بی پاسخ قرار داده که جرم پدرمان چیست که اینگونه مورد تهاجم واقع شده است؟ پدری که دانش آموخته دانشگاههای همین مملکت بوده و دکترای علوم سیاسی خود را با نمره عالی از دانشگاه تهران دریافت نموده و علی القاعده می بایست در زمره نخبگان جامعه تلقی شود؛ به چه اتهامی از درب منزلش ربوده شده و هیچ نهادی خود را ملزم به پاسخگویی نمی داند؟ لازم به ذکر است که علی رغم مراجعات مکرر اینجانب، برادر همسرم و وکیل آقای زید آبادی به دادگاه انقلاب،تنها پاسخی که دریافت کرده ایم آن است که «ما اصلا چنین کسی را نمی شناسیم» و «پرونده ایشان هیچ ارتباطی به ما ندارد»!
متاسفانه دامنه بی قانونی تحمیل شده بر خانواده من به اینجا ختم نشده و اینبار حریم خانه ام نیز به دفعات در معرض تجاوز قرار گرفته است. چند روز پس از دستگیری ایشان به شرحی که گذشت؛ چهار مرد قوی هیکل و البته ناشناس به درب منزل آمده و خواهان ورود شدند؛ حال آنکه تنها من و فرزندانم در خانه بودیم. علی رغم آنکه متجاوزان موفق به ورود به منزل ما نشدند؛ لیکن کودکانم تا ساعتها از ترس لرزیده و مدام می پرسیدند چرا نباید ما در کشور خودمان احساس امنیت کنیم؟ اینها کیستند که با مراجعات مکرر لرزه بر اندام فرزندانم انداخته و فرزند دوازده ساله ام را دچار چنان وحشتی کرده اند که اجازه نمی دهد حتی برای چند ثانیه درب منزل باز بماند؟
تمامی حوادث فوق در حالی رخ می دهند که در سراسر این مدت، مدام موضوع پیگیری اعتراضات از طریق مراجع قاونی بر طبل رسانه ها کوبیده می شود و سوالی که در این میان بی پاسخ رها شده آن است که چرا تنها طرح اعتراض است که باید قانونی صورت گیرد حال آنکه طرف مقابل اجباری برای پاسخگویی قانونی به این اعتراضات احساس نکرده و صریح ترین و بدیهی ترین اصول قانون اساسی و سایر قوانین کشور را به راحتی زیر پا می گذارند؟! آیا از نظر جنابعالی به عنوان ریاست قوه قضائیه این کشور، اصل ٣۲ قانون اساسی که به موجب آن: «هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند و در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل، بلافاصله، کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شودو حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد و در غیر این صورت متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود» قانون تلقی نمی شود؟ و یا اصل ٣۵ قانون اساسی دائر بر اینکه:«در همه دادگاه ها طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند...» قانون رسمی این مملکت نیست؟ آیا همچنان لازم به تکرار است که نص صریح ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری، ضابطین دادگستری را به رعایت مفاد اصول پیش گفته ملزم ساخته است؟ به اعتقاد شما مواد ۱۱۹ و ۱۲۰ قانون آیین دادرسی کیفری مبنی بر لزوم ابلاغ برگ جلب به متهم و ضرورت بازداشت در طول روز، از صراحت کافی برخوردار نیستند؟ آیا غیر از این است که ماده ۱۲۷ همان قانون قاضی را مکلف ساخته تا بلافاصله پس از جلب متهم و یا حداکثر ظزف ۲۴ ساعت مبادرت به تحقیق نموده و در غیر ابنصورت بازداشت،غیر قانونی تلقی شده و مرتکب، به مجازات مقرر قانونی محکوم خواهد شد؟
می خواهم بدانم مراد شما از قانون کدام قانون است؟ به استناد کدام قانون شبانه، بدون مجوز، بدون دسترسی به وکیل و بدون کوچکترین خبری از محل نگهداری قریب یک ماه است که همسر مرا بازداشت و هیچ نهادی خود را مسئول پاسخگویی نمی داند؟ وقتی نه مسئولین قوه قضائیه، نه قاضی پرونده و نه مسئولین زندان، هیچیک خود را دخیل در این جریان نمی دانند؛ چه راهی برای من باقی خواهد ماند؟ از شما می پرسم وقتی رسانه ملی حاضر نیست حتی هفته ای یک ساعت زمان در اختیار جریان مقابل بگذارد؛ چگونه انتظار دارید با رسانه های خارجی مصاحبه نکنم؟ این، حق و بلکه تکلیف شرعی من است که جامعه را از ظلم رفته بر خویش آگاه نمایم و طبیعی است وقتی همه راههای داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه ها و مطبوعات مسدود گشته اند، راهی جز مصاحبه و اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارجی باقی نخواهد ماند. لذا یرای رفع این مشکل پیشنهاد می کنم حداقل هفته ای یک ساعت زمان در اختیار ما گذاشته و امثال مرا از مصاحبه با رسانه های خارجی بی نیاز کنید. در غیر این صورت مسئولیت این امر بر عهده شما خواهد بود.

با احترام
مهدیه محمدی
همسر دکتر احمد زیدآبادی
۲۱ تیر ۱٣٨٨


متن کامل استفتاء از آقای منتظری

فتاوای بسیار مهم آیت الله العظمی منتظری


نوزدهم تیر 1388

محسن کدیور ضمن تبریک میلاد امام علی (ع) در 13 رجب، پنج پرسش شرعی را به عنوان «پرسشهای مردم رشید و مظلوم ایران از پیشوایان دینیشان» با استاد خود در میان نهاد.

کدیور درپرسش اول ازحکم تصدی مناصب خدمات عمومی پس از از دست رفتن شرائط الزامی از قبیل عدالت، امانتداری و برخورداری از رأی اکثریت پرسیده است. فقیه عالیقدر پاسخ داده است : از بین رفتن شرائط مذکور که شرعا و عقلا در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدی امور عامه جامعه دخیل است خود بخود و بدون حاجت به عزل موجب سقوط قهری ولایت و تصدی امر اجتماعی و عدم نفوذ احکام صادره از سوی آن متولی و متصدی می گردد.

در پاسخ به سؤال از وظیفه شرعی مردم در قبال چنین متصدیانی، این عالم مجاهد نوشته است تصدی چنین افرادی هیچگونه مشروعیتی ندارد و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان را از آن منصب با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند.

در پرسش سوم ارتباط ارتکاب «یازده گناه کبیره» با «ملکۀ عدالت» مطرح شده است. آیت الله العظمی منتظری ارتکاب همه این معاصی یا اصرار بر برخی از آنها را از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکه عدالت و از مصادیق آشکار ظلم و بی عدالتی دانسته است.

کدیور در پرسش چهارم پرسیده است آیا تمسک به جملاتی از قبیل «حفظ نظام از اوجب واجبات است» می تواند مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیرپانهادن ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی باشد؟ استاد در پاسخ خود تصریح کرده است که با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود.

به فتوای آیت الله العظمی منتظری آمر و متصدی و مباشر اعترافات و مصاحبه های ساختگی تلویزیونی - با زور و شکنجه و تهدید - گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود.

این فقیه متأله در پاسخ به پرسش پنجم کدیوراز علائم شرعی «ولایت جائر» مرقوم داشته است: جور، مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاقهای ملی است که در قالب قانون درآمده باشد و کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت می ورزد جائر و و لایتش جائرانه است ، و تشخیص چنین ولایتی در درجه اول بر عهده خواص جامعه یعنی عالمان دین آشنا و مستقل از حاکمیت و اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین می باشد و در درجه دوم بر عهده عموم مردم است.

فتاوای فوق العاده مهم آیت الله العظمی منتظری در تداوم فتوای تاریخی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی در نهضت مشروطه علیه استبداد محمدعلی شاه قاجار و فتوای مرحوم آیت الله العظمی خمینی در جریان انقلاب اسلامی بر علیه دیکتاتوری محمد رضا شاه پهلوی است. این بیانیه مهمترین حکم صادره از سوی مراجع دینی قم درباره تخلفات مسئولان حکومتی پس از انقلاب اسلامی ایران ارزیابی می شود.

با توجه به نیاز این پرسش و پاسخهای فنی به شرح و بسط و تفصیل، شرح این فتاوای پرارزش استاد به زودی از سوی شاگرد منتشر خواهد شد.

* * *

متن کامل این پرسش و پاسخ تاریخی به شرح ذیل است:

پاسخ‏هاى فقهى - سياسى حضرت آيت‏اللّه العظمى منتظرى

به پرسش‏هاى حجةالاسلام والمسلمين دكتر محسن كديور

(بسم اللّه الرحمن الرحيم(

محضر مبارك فقيه متأله، علامه مجاهد، شيخنا الاستاد، آيت‏اللّه العظمى منتظرى دام‏ظله

سلام عليكم

ميلاد مسعود مولاى متقيان، امام مظلومان، اسوه عدالت‏جويان و سرور آزادى‏خواهان على‏بن ابى‏طالب(عليه الاف التحيةوالسلام) را به آن عالم ربانى تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم. اين عيد سعيد را در شرايطى برگزار مى‏كنيم كه دهها پيرو آن امام همام‏در اعتراض مسالمت‏آميز به حق‏كشى‏هاى حكومت ايران، شهيد و صدها نفر مجروح و هزاران نفر بازداشت و زندانى شده‏اند. تأسف‏بار آن‏كه اين همه تجاوز به حقوق مشروع مردم به نام اسلام و تشيّع صورت گرفته است. سوگوارانه از نام سبز على(ع) خرج مى‏كنندو به راه سياه معاويه مى‏روند.

از محضر شما آموخته‏ام كه اشاعه معارف قرآنى، تعاليم نبوى و احكام اهل بيت بهترين راهكار مبارزه با ظلم و جور در هرشرايطى است. اينك به مقتضاى حال و براى روشن نگاه داشتن كورسوى <اميد> در دلهاى پاك نسل جوانى كه از متوليان رسمى به نام‏اسلام قساوت ديده، به نام تشيّع خرافات شنيده، و روح و روانشان از اين همه دروغ و ريا و خيانت در امانت زخمى و خسته است،به در خانه‏اى آمده است كه خانه اميد ملت مظلوم ايران است و ياد مجاهدت‏ها و دفاع جانانه شما از حقوق به تاراج رفته ملت -به‏ويژه در 13 رجب سال 1376 و بيش از پنج سال حبس خانگى متعاقب آن - هرگز از حافظه تاريخيش محو نمى‏شود. بر اين شاگردكوچك خود منّت بگذاريد و با پاسخ به اين پرسشهاى شرعى در اين ظلمت‏كده روزنى به نور بگشاييد. اين پرسشها، پرسشهاى مردم‏رشيد و مظلوم ايران از پيشوايان دينى‏شان است.

از اين‏كه با صرف وقت گران‏بهاى خود - علاوه بر اين‏كه به شكوفايى فقه <عدالت محور> اهل بيت(ع) يارى كرده از سقوط آن درورطه فقه اشعرى < امنيت محور > توجيه‏گر ظلم ممانعت مى‏كنيد - براى مؤمنان تشنه حق در اين شرايط خطير ارائه طريق مى‏فرماييد،صميمانه سپاسگزارم. اميدوارم اين شاگرد كوچكتان را در اين كنج غربت از دعاى خير فراموش نفرماييد.

عزّت عالى مستدام باد

محسن كديور

14 تير 1388

---------------------------------

سؤال 1 - تصدّى مناصبى كه بر اساس قانون لازم‏الرّعايه - شرط ضمن عقد خدمت كليه متصديان خدمات عمومى - مشروطبه شرايطى الزامى از قبيل عدالت، امانتدارى، تدبير و برخوردارى از رأى اكثريت مردم است، پس از سقوط شرايط و احرازمكرّر صفات متضادّ به نحو شياع و در حد اطمينان قريب به يقين، چه حكمى دارد؟

< بسم اللّه الرحمن الرحيم >

< وسيعلم الذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون >

جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمين آقاى دكتر محسن كديور دامت بركاته

پس از سلام و تحيّت و تبريك متقابل. پاسخ تفصيلى سؤالات جنابعالى فرصت بيشترى مى‏طلبد، ولى اجمالاً به پاسخ‏هايى اشاره‏مى‏شود:

ج 1 - از بين رفتن هريك از شرايط مذكور در سؤال كه شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعيت اصل توليت و تصدى امور عامه‏جامعه دخيل است خود به خود و بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهرى ولايت و تصدى امر اجتماعى و عدم نفوذ احكام‏صادره از سوى آن متولى و متصدى مى‏گردد، و اما شرايطى غير از آن شرايط كه شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعيت اصل توليت وتصدى آن امور معتبر نيست ولى طرفين يعنى متولى و متصدى و مردمى كه او متولى و متصدى كار آنها گرديده بر آن ميثاق بسته وتعهد نموده‏اند تخلف از اين‏گونه شرايط موجب خيار تخلف شرط شده و مردم مى‏توانند متصدى و متولّى را به‏واسطه تخلف از شرطاز منصبش عزل نمايند. ولى سقوط عدالت، امانتدارى يا برخوردارى از رأى اكثريت و تأييد مستمر از ناحيه آنان كه از شروطمشروعيت توليت و زمامدارى است موجب مى‏شود كه پس از سقوط آنها، اصولى مانند حمل بر صحت و اصالت برائت درباره‏كارهاى متصدى در امور جامعه كه فاقد شرط گرديده جارى نشود، بلكه وى بايد براى اثبات عدم تخلف از شرع و قانون و احقاق‏حقوق مردم و بقاء بيعت اكثريت مردم با او، بيّنه‏اى معتبر و دليلى معقول براى مردم بياورد و آنان را راضى كند. و در موارد اختلاف‏در پيشگاه داورى آزاد، عادل و بى‏طرف و كاملاً مستقل از حاكميت ادعاى خود را به اثبات رساند. و داورى هر نهادى كه زير نفوذ ياوابسته به او باشد شرعاً و عقلاً حجت نمى‏باشد.

سؤال 2 - وظيفه شرعى مردم در قبال چنين متصديانى - كه عليرغم امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر مكرّر ناصحان و مشفقان براعمال خلاف شرع خود اصرار دارند - چيست؟

ج 2 - همانگونه كه گفته شد متصديانى كه شرعاً و عقلاً توليت و تصدى امر اجتماعى را از دست داده‏اند خود به خود از مقام خودمعزولند و تصدى آنان هيچگونه مشروعيتى ندارد و چنانچه به زور يا فريب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم بايد عدم مشروعيت ومقبوليت آنها را در نزد خود و بركنارى آنان از آن منصب را با رعايت مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و حفظ ترتيب < الاسهل‏فالاسهل والانفع فالانفع > و انتخاب مفيدترين و كم هزينه‏ترين راه ممكن ابراز داشته و بخواهند.بديهى است كه اين وظيفه‏اى همگانى‏مى‏باشد كه هر كس را اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهى و توانايى كه دارد فرامى‏خواند و كسى نمى‏تواند به بهانه‏اى ازعمل به آن شانه خالى كند و خواص جامعه كه از همه به شرع و قانون آگاهتر و تواناترند و از نفوذ كلمه و اعتبار بيشترى برخوردارندمسئوليتى خطيرتر دارند و بايد با اتحاد و همفكرى و ايجاد احزاب و تشكيلات و تجمعات خصوصى و عمومى به ديگران‏اطلاع‏رسانى كرده و راه چاره را به آنها بنمايانند. مولى اميرالمؤمنين(ع) در وصيّت آخرشان فرمودند: < لا تتركوا الامر بالمعروف‏والنهى عن المنكر فيولّى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم > ( نهج‏البلاغه نامه 47) حاكميّت و تسلط اشرار نتيجه طبيعى ترك‏امربه‏معروف و نهى‏از منكر است، زيرا آنان از فرصت‏ها سوء استفاده مى‏كنند.

سؤال 3 - آيا ارتكاب معاصى كبيره ذيل و اصرار بر آنها به سلب < ملكه عدالت > و تحقق < ملكه جور > منجر مى‏شود يا خير؟

الف - آمريّت و تسبيب در قتل نفوس محترمه.

ب - آمريّت و تسبيب اقوى از مباشرت در ارعاب و اخافه مسلحانه و ضرب و جرح مردم بيگناه در شوارع.

ج - ممانعت قهرآمز از اقامه فريضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و نصيحت به ائمه مسلمين از طريق انسداد كليه مجارى‏عقلانى و مشروع اعتراض مسالمت‏آميز.

د - سلب آزادى و حبس آمران بالمعروف و ناهيان عن‏المنكر و ناصحان و اعمال فشار براى گرفتن اقرار بر امور خلاف‏واقع از آنها.

ه - ممانعت از اطلاع‏رسانى و سانسور اخبار كه مقدمه واجب انجام فريضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و نصيحت به ائمه‏مسلمين است.

و - افترا به معترضان خواهان اجراى عدالت مبنى بر اين‏كه < هر كه با متصديان امور مخالف است مزدور اجنبى و جاسوس‏خارجى است>

ز - كذب و شهادت دروغ و گزارشهاى خلاف واقع در امور مرتبط با حق‏الناس.

ح خيانت در امانت ملى.

ط - استبداد به رأى و بى اعتناى به نصيحت ناصحان و تذكر عالمان.

ى - ممانعت از تصرّف مالكان شرعى در مِلك مُشاع سرنوشت ملى.

ك - وهن اسلام و شَين مذهب از طريق ارائه چهره‏اى بسيار خشن، غيرمعقول، متجاوز، خرافى و استبدادى از اسلام و تشيّع‏در جهان.

ج 3 - ارتكاب همه معاصى نامبرده يا اصرار بر برخى از آنها از بارزترين و گوياترين شواهد فقدان ملكه عدالت و از مصاديق‏آشكار ظلم و بى‏عدالتى است. به‏راستى اگر اين‏گونه معاصى موجب فسق و خروج آشكار از عدالت در نگاه عموم نباشد پس چه‏معصيتى است كه انجام آن گواه ستم و بى‏عدالتى در انظار همگان است؟! و روشن است كه هرگونه معصيتى به‏ويژه چنان معاصى‏نامبرده در صورتى كه در قالب دين، عدالت، قانون انجام گيرد مفسده‏اى افزون دارد و بيشتر موجب خروج از عدالت شده و داراى‏مجازات دنيوى و اخروى شديدترى خواهد بود، زيرا اين‏گونه ارتكاب معصيت علاوه بر مفسده خود معصيت مفسده فريبكارى ومفسده تخريب چهره دين، عدالت و قانون را نيز دربر دارد.

و در مواردى كه كارهايى به نظر متصديان حاكميت، عادلانه و مشروع و به نظر عده زيادى از مردم، نامشروع و مصداق فسق وظلم و تضييع حقوق مى‏باشد، بايد نظر و قضاوت داوران عادل و بى‏طرف و مرضىّ‏الطرفين ملاك قرار گيرد.

سؤال 4 - آيا تمسك به جملاتى از قبيل < حفظ نظام از اوجب واجبات است > مجوّز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زيرپانهادن بسيارى از ضوابط اخلاقى و محكمات شرعى از قبيل صداقت و امانتدارى است؟ آيا به بهانه حفظ < مصلحت نظام > مى‏توان از اجراى اصل اصيل < عدالت > - كه صفت مميّز فقه سياسى تشيّع در طول تاريخ بوده است - صرف‏نظر كرد؟ اگر برخى‏متصديان، مصلحت نظام را با مصلحت شخصى خود اشتباه گرفته باشند و بر تشخيص خطاى خود اصرار كنند، وظيفه شرعى‏مؤمنان چيست؟

ج 4 - حفظ نظام به خودى خود نه موضوعيت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسى مى‏باشد؛ به‏ويژه اگر مقصود از »نظام« شخص‏باشد. نظامى كه گفته مى‏شود: »حفظ آن از اوجب واجبات است« نظامى است كه طريق و مقدمه و بر پا كننده عدل و اجراء فرائض‏شرعى و مقبولات عقلى باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمى خواهد بود. بنابراين با توجه به اين نكته، تمسك به جمله»حفظ نظام از اوجب واجبات است« به هدف توجيه و صحه‏گذارى بر امور متصديان و كارگزاران و عدالت‏نمايى كار آنان براى‏ديگران در حقيقت تمسك به عام در شبهه مصداقيه و ميان دعوا نرخ تعيين كردن و تنها به قاضى رفتن است؛ كه اگر چنين تمسكى ازروى ناآگاهى باشد بايد طبق مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر با آن معامله نمود. از طرف ديگر بديهى است كه با كارهاى ظالمانه وخلاف اسلام نمى‏توان نظام اسلامى را حفظ يا تقويت نمود، زيرا اصل نياز به نظام براى اجراى عدالت و حفظ حقوق، و در يك كلمه‏اجراى احكام اسلامى است؛ پس چگونه متصور است با ظلم و جور و كارهاى خلاف اسلام، نظام عادلانه و اسلامى را حفظ وتقويت نمود؟ حاكميتى كه بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق ديگران و تصرف غاصبانه و تغيير در آراء آنان و كشتن و بستن وبازداشت و شكنجه‏هاى قرون‏وسطى و استالينى و ايجاد خفقان و سانسور روزنامه‏ها و اخلال در وسائل ارتباطى و زندانى كردن‏عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه‏هاى واهى و تحميل اعتراف به امور خلاف واقع به‏ويژه در زندان نزد شرع و عقل و عقلاء جهان‏محكوم و بى‏ارزش است، و بر حسب اخبار معتبره وارده از اهل بيت عصمت و طهارت ( ع ) اقرار و اعتراف در زندان يك ذرّه اعتبارشرعى و قانونى ندارد و نمى‏تواند ملاك حكم باشد. (وسائل، كتاب الاقرار، باب 4 و ابواب حدالسرقة، باب 7)

مردم رشيد ايران نيز از حقيقت اين اعترافات كه نمونه‏هاى آنها در تاريخ حكومت‏هاى فاشيستى و كمونيستى ثبت است كاملاً آگاه‏مى‏باشند و مى‏دانند اين اعترافات و مصاحبه‏هاى ساختگى تلويزيونى با زور و شكنجه و تهديد در جهت پنهان نمودن ظلمها وبى‏عدالتى‏ها و تحريف چهره اعتراضات مسالمت‏آميز و قانونى مردم، از فرزندان به بند كشيده آنان گرفته مى‏شود. و مسئولين مربوطه‏بدانند كه آمر و متصدى و مباشر گرفتن اين‏گونه اعترافات و مصاحبه‏هاى دروغ گناه‏كار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحق تعزيرخواهند بود. كشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصميم از ناحيه آنان مى‏باشد، و متصديان امور خدمتگزار مردم مى‏باشند.مردم بايد بتوانند با تجمعات آزادانه و تبليغات كتبى و شفاهى از حقوق خويش دفاع كنند، شاه هنگامى صداى انقلاب مردم را شنيدكه ديگر دير شده بود. اميد است متصديان امور نگذارند به آنجا برسد، بلكه هرچه زودتر در برابر خواسته‏هاى ملت خويش انعطاف‏پيدا كنند، جلو ضرر را از هرجا بگيريم به نفع خواهد بود.

سؤال 5 - امارات شرعى < ولايتِ جائر > چيست و علماى اعلام ( اعلى اللّه كلمتهم ) و نيز مكلفان در قبال بروز آن چه‏وظيفه‏اى دارند؟

ج 5 - جور، مخالفت عمدى با احكام شرع و موازين عقل و ميثاق‏هاى ملى است كه در قالب قانون درآمده باشد و كسى كه متولى‏امور جامعه است و بدين‏گونه مخالفت مى‏ورزد جائر و ولايتش جائرانه است و تشخيص چنين ولايتى در درجه اول بر عهده خواص‏جامعه يعنى عالمان دين‏آشنا و مستقل از حاكميّت و انديشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانين مى‏باشد كه هم به احكام وموازين عقل و قوانين حاكم آشنايند و هم با قرائن و شواهد اطمينان‏آور به مخالفت عمدى با آنها پى‏برده و مى‏توانند آن را مستدل‏كنند. مشروط بر اين‏كه از هرگونه نفوذ حاكميّت و ملاحظات خطى و سياسى آزاد و مستقل باشند. و در درجه دوم بر عهده عموم‏مردم است كه به اندازه آگاهى خود از آن احكام و قوانين و با مرتكزات دينى و عقلى خود و رودر رويى مستقيم با موضوعات ومشكلات دينى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى، مخالفت عمدى حاكمان را با شرع و قانون لمس كرده و احساس نمايند.

بالاخره به طور اجمال عدالت يا بى عدالتى حاكمان امرى ملموس در جامعه و آثار آن نمايان است، و چهره در نقاب ندارد. و هركس به هر مقدار آگاهى و توان در مقابل بى‏عدالتى‏ها و تضييع حقوق مردم مسئوليت دارد و بايد ديگران را هم آگاه كرده و هم بادرنظر گرفتن شرايط موجود و حفظ مراتب امربه‏معروف و نهى از منكر راهكار ارائه دهد چون نمى‏شود و نمى‏توان باور كرد كه‏انسانى عدالتخواه باشد ولى در راه آن گامى برندارد يا هراس داشته يا خود و ديگران را با تسويل و آراستن كوتاهى خود يا تسويف وامروز و فردا كردن و يا به بهانه نداشتن قدرت سرگرم كند. ترس از مخلوق شرك باللّه العظيم است و تسويل و تسويف هم ضلال واضلال. سيره اولياى معصومين(ع) نيز تلاش در راه عدالت اجتماعى بود و اگر آنها تنها به امور فردى اسلام همت و اكتفاء داشتند اين‏همه ظلم و ستم بر آنان و به بند و حصار كشيدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهايت به شهادت رساندن آنان براى چه بود؟! خداونداز عالمان به خصوص عالمان دين ميثاقى غليظ گرفته كه در مقابل ظلم سكوت نكنند < اخذاللّه على العلماء ان لا يقارّوا على كظّة ظالم‏و لا سغب مظلوم > (نهج البلاغه / خطبه 3). البته عمل به اين ميثاق همانگونه كه ثوابى عظيم دارد هزينه‏اى سخت هم خواهد داشت.( أحسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون. و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن اللّه الذين صدقوا وليعلمن الكاذبين)(عنكبوت / 2 و 3)

به هوس راست نيايد به تمنّى نشود

اندر اين راه بسى خون جگر بايد خورد

ان شاء اللّه موفق باشيد

17 رجب 1430 - 19/4/1388

قم المقدسة - حسينعلى منتظرى